نرگس علیخانی
حضور او در رأس شهرداری آن هم در برههای که بدنه این مجموعه و شورای شهر سبزوار را درگیری و حواشی فراوانی در بر گرفته بود، نقطه عطفی در کارنامه درخشان مدیریت این مرد صبور، بامتانت و البته اهل عمل باید ثبت کرد.
قصد داشتیم درباره سازمان بهزیستی و تبدیل شدن آن از یک مجموعه مقتدر و نظاممند (از سطح معاونت رییس جمهوری و تنزل آن به سطح معاونت یک وزارتخانه) بنویسیم؛ اما حالا که آقای طالبی پس از اتفاقات اخیر در «سالمندان مادر» حضور دارند بهانه را مناسب دیدیم تا ضمن بررسی مسایل و حواشی اخیر در قدیمیترین و شاید کم نظیر «این موسسهی خیریه و اثرگذار» در سطح خراسان بزرگ، با ایشان درباره چرایی سقوط بهزیستی و دور شدن از اهداف اولیهی این نهاد بیشتر جویا شویم.
سازمانی که چهار مدیر خراسانی را از دیرباز تا امروز، در خود دیده که دو دوره ریاست و مدیریتش را سبزواریها عهده دار بودهاند.
مشروح این گفتوگو درحالی منتشر میشود که تقریبا از هر دری و از هر مسألهای که دکتر در این سالها با آن مواجه بوده است، صحبت به میان آوردهایم و سعی شد ضمن وظیفه ذاتی و نانوشتهی خودمان در حمایت از «سالمندان مادر»، به وظیفه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شهرداری و .... نیز درقبال مسایل جاری در شهر و دیارمان پرداخته شود.
مددکار، برای درمان قطعی وارد میدان می شود
پس از ابراز لطف ایشان از تلاش مجموعه «سبزوارنیوز» در انتشار فرهنگ و انتقال اندیشه به جامعه که از منظر ایشان قطعا با صرف هزینههایی جبران ناپذیر برای این تارنمای قدیمی دیار سربداران همراه بوده است، درباره رشته تحصیلی خودم (مددکاری اجتماعی) صحبت به میان آوردم تا زخمی کهنه در دل و دیدگان رییس و مدیرعامل بنیاد جامع خیریه سالمندان مادر، لب باز کند.
دکتر در ابتدا سعی میکند مفاهیم مددکاری اجتماعی را در جملاتی کوتاه تعریف کند. شاید همین بهانهای شد تا به موضوعات کلان همچون «بیتوجهی به سازمان بهزیستی کشور، نقش پررنگ مدیران خراسانی در شکلگیری و پیادهسازی قوانین و نحوه مشارکت مردم» در سازمانها و نهادهایی که به امور خیریه مربوط میشوند، صحبت به میان بیاید.
دکتر توضیح میدهد که استفاده از این ظرفیت، (واگذاری موسسات به مردم و اداره چنین مجموعه هایی توسط بخش خصوصی) برای نخستین بار در دهه هفتاد و همزمان با روی کار آمدن «دولت اصلاحات» کلید خورد و بعدها شاید با نبود نظارت منطقی و علمی بر عملکرد برخی نهادهای خیریه باعث شد تا مسیر هموار و سیاستگذاریهای اصولی اولیه، تبدیل به ناهمواریهایی شود که نه تنها باعث بروز مشکلاتی اساسی شد بلکه «سازمان بهزیستی کشور» را از سطح معاونت ریاست جمهوری به معاونت وزارت کار و رفاه اجتماعی تنزل داده است.
اما آقای طالبی در تعریف مددکار معتقد است «مددکار آن است که هم مشورت میدهد و هم مداخله میکند تا موضوع در نهایت حل و فصل شود» و تفاوت آن با «مشاور» این است که مشاور صرفا مشاوره میدهد اما در حل امور مداخله نمیکند! شاید بپرسید چرا از حضرت علی ع در «روز مددکار» یاد می کنند؟ نهجالبلاغه سرشار از همین توصیههای عالمانه اجتماعی-سیاسی است که در فرصتی مقتضی به آن خواهیم پرداخت.
مردم ایران از دیرباز در خدمت رسانی به همنوعان نقش آفرینی داشتهاند
آقای طالبی میگوید: در این دورهمی کوچک امروز در خدمت شما هستیم میخواهم مقدمه کوتاهی داشته باشم تا درخصوص فلسفهی تأسیس این گونه مراکز، همچون (سالمندان مادر سبزوار) مقداری صحبت کنم. اینکه چرا احساس شد باید کار و اداره این مراکز به مردم واگذار شود و چه در حوزه مشارکت های مردمی، حوزه نگهداری از سالمندان و سایر حوزههایی که جنبه امور خیریه دارند، بد نیست اشاره ای کنیم به این موضوع که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، تمامی این امور، توسط مردم و با نظارت و دخالت مردم صورت می پذیرفت که حتی در سفرنامههای بیگانگانی که مثلا حدود سه قرن پیش به کشورمان سفر میکردند آثار آن دیده میشود، که از این مسأله شگفت زده شدهاند که چطور تشکلهایی منسجم این وظیفه خدمت رسانی به مردم را عهدهدار هستند.
اما بد نیست بدانید مانیفست انقلاب بر همین اصل استوار بود که تمامی امور باید با نظارت و توسط دولت اداره شود! خاطرتان هست در همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب همه موسساتی که با نظارت مردم اداره میشد را با نهادها و دستگاه های دولتی ادغام کرد و در خصوص خیریهها نیز همین اتفاق رخ داد و آن را به دست بهزیستی سپرد که شاید در آن سالها جنبه عمومی و مردمی کاهش یافت.
حالا مردم به عینه میدیدند که دولت دارد خودش تمام این امور را به عنوان یک وظیفه اداره میکند و نیازی به امور خیریه نیست و چه بهتر از این! اما غافل از اینکه اگر مردم مشارکتی در چنین اموری نداشته باشد، کار خیر نیز فرجامی نخواهد داشت!
تا اینکه تقریبا از اواخر دهه 70 بازنگری جامعی آغاز شد و همزمان با ریاست جمهوری آقای خاتمی «سازمان بهزیستی کشور» با حضور جمعی از اندیشمندان و دغدغهمندان اجتماعی کشور که خیرین بودند و کارکنان برجسته دولتی و مردمی آن دوره، دورهمیهایی برگزار کردند.
توجه داشته باشید که این بخش صددرصد دولتی اداره می شد برانگیخته از اتفاقات پس از انقلاب با این شعار که (دولت باید همه چیز را خودش اداره کند)
دولتهای پس از اصلاحات، در واگذاری امور به مردم بخوبی نقشآفرینی نکردند!
معاونت پیشین سازمان بهزیستی کشور ادامه می دهد: در اواخر دهه 70 از طریق سمنها و موسسات خیریه، همایشهایی برگزار شد و ارتباطات چند جانبهای شکل گرفت؛ خوشبختانه این تلاشها به ثمر نشست و بخش عمدهای از وظایف بهزیستی که وظیفه حاکمیتی است را مردم عهدهدار شدند. به گونهای که این سیاست منتج به این شد که مردم حتی در مسایل مهم و حیاتی و حتی راهبردی چنین تشکلها و انجمنها، سیاست گزار خودش و مجری نیز خودش باشد! تصمیم گرفته شد صفر تا صد امور در اختیار مردم باشد و در کنار آن سازمان بهزیستی نیز وظیفهاش نظاممند شد تا نقش هدایتگری و حمایتی خودش را همچنان داشته باشد که بحمدالله این مشی تا امروز برقرار هست.
اگرچه امروز مشاهده میکنیم «بهزیستی» غفلتهایی داشته است که با صدور معنادار مجوزات برای موسسات خیریه، رویش موسساتی را دیدیم که به سمت خانوادگی رفت؛ بدین معنی که چنین موسساتی با انگیزه و اهدافی خاص تأسیس شد، شاید نیتهای پنهانی که عمدتا توانست انحرافاتی در عملکرد و اجرا و ارتباط با مردم را در این نهادها بوجود آورد تا بدانجا که به این جایگاه و موقعیت لطمه وارد کرده است.
به طور خلاصه و اجمالی درباره واگذاری امور به مردم از سوی سازمان بهزیستی حکایت از آن دارد که این تصمیم با یک شروع خوب و در ادامه با یک ادامه نامطمئن و البته مقداری سیاست رهاسازی بهزیستی نسبت به این موسسات، همراه بوده است!
این اثر باعث بروز مشکلات فراوانی شد که متأسفانه شاید در ادامه آن، خلل زیادی را وارد نمود
اگرچه امور خدمات به نیازمندان یا زیست بهتر در جامعه ریشه ای بس طولانی در تاریخ این کشور دارد همان گونه که جهانگرد اروپایی در خاطراتش از همدان و برودت هوای آن ناحیه صحبت میکند که چگونه افرادی سازمان یافته (با نام و نشان مشخص اما مردمی) از نیازمندان و کسانی که به کمک و حمایت نیاز دارند، توسط این افراد در پوشش و تحت حمایتی منظم قرار می گیرند.
معاضدت اجتماعی مردم ایران از دیرباز بر ذهن مردم این کشور حاکم بوده که تجلی این اراده بوده است (اداره و سازماندهی مردمی برای مردم) به مفهوم درست آن مربوط به سازمان بهزیستی نمیشود بلکه از از قدیم الایام وجود داشته است. بنابراین وجود چالش در دخالت دولت در این زمینه اجتناب ناپذیر بوده است.
ربع قرن نقشآفرینی سالمندان مادر سبزوار
«بنیاد خیریه مرکز جامع سالمندان مادر» با تعامل خیرین، هیأت مدیره و هیأت امنای خود بالغ بر ربع قرن فعالیت ویژه را آغاز کرده است که با تاریخچه ای 23 ساله ازجملهی قدیمیترین مراکز خیریه در شرق کشور و خراسان بزرگ است.
صحبت از سالمندان مادر می شود و اتفاقاتی عجیب که مدتی حواشی را در اطراف این موسسه قدیمی به وجود آورده بود و البته که با همت متولیان امر و همچنین امعاننظر سازمان بهزیستی کشور تلاش شد تا تغییرات در فضایی کاملا مشخص و هدفمند انجام گرفته تا کمترین آسیب متوجه مادران حاضر در این مجموعه شود.
از دکتر میپرسیم با وجود این همه سلیقه های متفاوت در ترکیب مدیریتی مجموعه (هیأت مدیره و هیأت امنا) که متأسفانه از ابتدا مورد توجه جدی قرار نگرفته است تا آنجا که دست مدیرعامل در حوزه اختیارات خود بسیار بسته ومحدود است، برنامه شما برای مادران و ادامه مسیر با توجه به فعلوانفعالات اخیر چگونه خواهد بود، چرا که بحمدالله نام و حضور شما در این مرکز توانست از بوجود آمدن فاجعه ای بزرگ جلوگیری کند! و شنیده های ما بعنوان رسانه حاکی از همین مسأله بود و حتی شنیدیم افرادی سعی کرده اند حاشیه هایی بوجود بیاورند...
دکتر طالبی با رد این شایعات تصریح میکند: اجازه بدهید این صحبت ها در حد همان شایعات باقی بماند، دوستان در هیأت مدیره و هیأت امنا با بزرگواری و طبع بلندی که دارند و تاکنون طی این سالها بدون چشمداشت در عرصه خدمت حاضر بوده اند، بخوبی این وضعیت را کنترل کرده اند و از زمان حضور اینجانب نیز با تأیید بودجه سالیانه که تحویل داده ام، عزم جدی خود را برای تغییرات در نحوه اداره این بنیاد نشان داده اند.
رییس پیشین بهزیستی استان تهران ادامه می دهد: اگر قرار باشد درباره پرسش ابتدایی شما درباره هزینه های اعطایی دولتی صحبت کنم توجه تان را به این نکته (صرفا جهت اطلاع) درنظر بگیرید مثلا از محل (یارانه سازمان) و مبلغی که به میزان حدود 80 درصد را بصورت یارانه پرداخت می کند باور کردنی نیست که حتی به 20 درصد از افرادی که خودش به این مجموعه معرفی می کند نیز پرداخت نمی کند!
اجازه دهید به عدد مثال بزنم: بعنوان مثال رقم پرداختی بیمه ماهیانه 600 میلیون تومان است که چنانچه بخواهیم با مبلغ پرداختی یارانهی بهزیستی، «بیمه ماهیانه» را پرداخت کنیم باید مبلغ 150 میلیون تومان دیگر روی آن بگذاریم تا فقط حق بیمه این بنیاد را پرداخت کنیم!!!
شما باید در نظر داشته باشید جایگاه یارانه بهزیستی چقدر است و تازه ما (درجه یک) محسوب می شویم! بنابراین نقش سازمان بهزیستی در حمایت از چنین موسساتی هرگز نقش پررنگی نیست.
پس طبیعتا سه مسیر برای موسسات وجود دارد تا این مسأله را پوشش دهند؛ نخستین مسیر را سازمان باز کرده و آن اجازه مشارکت مردمی است با جلب و جذب مشارکت مردمی .
اگر بخواهیم درنظر بگیریم بودجه ریزی مصوب شده در سالمندان مادر که در هیأت مدیره مصوب کرد با بودجه پیشنهادی ما 45 میلیارد تومان است، موافقت بعمل آمد و باید در نظر داشت پارسال مجموع دریافتی حدود 22 میلیارد تومان بوده است که ما برای امسال 100 درصد افزایش در نظر گرفته ایم و چنانچه 70 تا 80 درصد بودجه محقق شود، می توانیم ادعا کنیم بودجه ریزی موفق بوده است. با این توضیحات مهمترین بخش کمک های مردمی است
این بنیاد «معاونت مشارکت ها» را نداشت، در حالی که مشارکت های مردمی و ارتباطات اجتماعی
پایه مشارکت ها در ارتباطات اجتماعی است و خوشبختانه طی دو ماه اخیر شاکله آن بوجود آمده تا در سه بخش کمک های نقدی، غیرنقدی و خدمات ارائه شده در بنیاد خیریه مرکز جامع سالمندان مادر سبزوار به یاری مجموعه بشتابد./د
پایان بخش نخست
ادامه دارد...