او در روز چهارشنبه ۲۹ آذر سال ۱۲۸۹ هجری شمسی (1328 ه.ق) مصادف با عید غدیر خم در سبزوار زاده شد و در روز دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۷۲ (1414 ه.ق) مصادف با 27 صفر، در سن ۸۳ سالگی در نجف درگذشت و در همانجا مدفون گردید.
وی در خانواده ای روحانی در سبزوار تربیت یافت. پدرش، سیّد علیرضا افقهی سبزواری، جدّ او، سیّد عبدالعلی سبزواری و عموی او سیّد عبدالله موسوی سبزواری (مشهور به «برهان»)، همگی از فقیهان مشهور این سامان بوده اند.
تحصیلات
از کودکی تا سن چهارده سالگی نزد پدر و عموی خود سید عبدالله برهان مقدمات ادبیات عرب، فقه و اصول را فراگرفت سپس برای ادامه تحصیل به مشهد هجرت نمود.
از سال ۱۳۰۲ به مدت هشت سال اقامت در مشهد از نزد علامه حاج میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، میرزا عسکر شهیدی معروف به آقا بزرگ حکیم، سیدمحمدعصار لواسانی و حاج شیخ علی اکبر نهاوندی تعلم نمود. سپس برای ادامه تحصیل به نجف هجرت نمود.
از سال ۱۳۱۰ به مدت شصت و دو سال اقامت در نجف که تا پایان عمر خویش ادامه داشت از نزد اساتیدی همچون میرزای نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا سید حسین بادکوبهای فقه و فلسفه را تعلم نمود. همچنین تفسیر را از نزد علامه محمدجواد بلاغی صاحب تفسیر آلاء الرحمن فرا گرفت. وی همچنین از علامه مامقانی، حاج شیخ عباس قمی اجازه روایی و اجتهادی گرفته است. وی در سال ۱۳۲۵ در سن ۳۶ سالگی توانست عهدهدار تدریس خارج فقه و اصول شد و به تربیت شاگردان و دانشوران پرداخت. وی در کنار سید ابوالقاسم خوئی از تأثیرگذاران حوزه علمیه نجف بود که بعد از ایشان از سال ۱۳۷۱ عهدهدار ریاست این حوزه علمیه گردید.[۲] و یکی از اقدامات بسیار مهمّ ایشان، گسیل نمایندگانی زبده به کشورهای مختلف آمریکایی، آفریقایی و آسیایی برای تبلیغ دین و حلّ مسائل و مشکلات مسلمانان ساکن آن نواحی بود.
ویژگی ها
دکتر سیّد محمّد بحرالعلوم درباره وی می نویسد: «استاد بزرگوار سبزواری، از دانش های گوناگون برخوردار بود. گرچه ایشان مشهور به فقاهت بود امّا محدّث و مفسّر و اصولی نیز بود. در دانش حدیث سرآمد بود. حتّی گفته شده که ایشان توانایی و مهارت ویژه ای در بازشناسی روایات محمّدباقر(ع) از جعفر بن محمد صادق(ع)داشته است. از آن جا که بیشتر روایات از این دو رسیده، این گونه آشنایی و بازشناسی روایات محمد باقر(ع) از جعفر بن محمد صادق(ع) خود کرامتی است که ایشان داشته و بیانگر گستره دانش و باریک اندیشی و ژرف کاوی ایشان در دانش حدیث است.»
سیّد محمّد رئیسی گرگانی، مؤلّف کتاب «نم برگرفته از یم» ـ که از نزدیک موفّق به دیدار ایشان شده است ـ درباره وی می نویسد: «او چهره شناخته شده به فضیلت، علم و اخلاق بود و دریایی از عظمت روحی بر ناصیه اش هویدا. دارای سخنی نافذ بود و صدایش با قدرت و احترام برانگیز بود.حوزه درس محترم و وزینی داشت و در همان مسجد که اقامه جماعت می کرد، تدریس می نمود. سابقه ممتد در درس و تدریس داشت و پشتکار و سماجت وی در این امر، عجیب بود. وی از معدود کسانی بود که فرصت ها را از دست نداده و به کار تحصیل و علم، صرف کرده است. حتّی در ایّام تعطیل عید، به اشتغال های خاص ایّام تحصیل می پرداخت.
استخوان بندی درشت و صورتی کشیده و پیشانی پهن و بلند، چشمانی نافذ توأم با مهر و عطوفت و ابروانی پرپشت و درشت و کشیده داشت، محاسنی انبوه و اندامی موزون داشت آرام و موقر راه می رفت. هنگام سلام یا جواب سلام قدری سر را به طرف پایین خم می کرد و گاهی دست را هم بر سینه می گذاشت. غالباً دو زانو می نشست و کمتر سخن می گفت. در حوزه علمیه نجف اشرف از پنجاه سال قبل، نماز جماعت در بین نماز جماعت های دیگر، خصوصیتی دیگر داشت. نوافل و مستحبات نمازهای یومیه را ترک نمی کرد و تهجّد و نماز شب را مقید بود. نظم و انضباط در همه ابعاد زندگی اش حاکم بود. هر هفته یک ختم کامل قرآن را تلاوت می کرد و هر شب در ساعت معینی به حرم مولی الموحدین ـ امیرالمؤمنین ـ مشرف می شد. از تذکر و امر به معروف و نهی از منکر حتّی تشویق به مستحبات و ترغیب به ترک مکروهات خودداری نمی کرد. به زیارت مراقد متبرکه معصومین(ع) علاقه عجیبی داشت و بهترین احسان و هدیه برای اموات و ذوی الحقوق را چنین می دانست که به نیابت ایشان به زیارت حسین بن علی(ع) برود یا نایب بفرستد. به زیارت عاشورا و نماز جعفر طیار و بعض ادعیه و دیگر تعبد داشت.»
انتهای پیام/د