لحظات کلاس مجازی را با خبرچینی و تمسخر و اسکرینشات و شکار لحظهها، تلخ و ناامن نکنیم.
این شاعر و مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه در یادداشتی با عنوان «همگی به معلمها مدیونیم» که آن را در اختیار قرار داده، نوشته است: ماه مهر آمده است اما مدرسهها خلوت است، کلاسهای دانشگاه خلوت است. بچهها و جوانها در خانهاند و نمیتوانند به مدرسه و دانشگاه بروند. بیشتر معلمان و استادان هم در خانهاند. اگر در مدرسه و دانشگاه هم باشند، اغلب کلاسها غیرحضوری است و مجالی برای دیدار و گفتوگو با شاگردانشان ندارند.
تدریس مجازی کار دشواری است و در این گوشه آبادتر عالم البته دشواری مضاعف هم دارد که آن کسانی که سرِ چشمه اینترنت را با بیلِ فیلتر و پیلِ کم کردن سرعت، مسدود کردهاند، کاری ندارند به اینکه کلاس مجازی معلم ۱۰ بار قطع و وصل بشود و شاگرد نوجوان برای دسترسی به فیلم تدریس معلم، کلافه بشود.
در این میان، هستند کسانی که فارغ از درک این شرایط خاص و ناگزیر، لحظات تدریس مجازی را دستمایه خبرچینی و تمسخر کردهاند. یعنی همان بیاخلاقی رایج در عالم قدرت و ثروت را به عرصه تعلیم و تربیت کشاندهاند.
ضبط کردن لحظاتی از خستگی، عصبانیت، خطاهای زبانی و رخدادهای دیگری که برای معلمان و شاگردانشان پیش میآید و انتشار آنها در فضای عمومی، نهایت بیادبی و بیانصافی است.
بسیارند معلمانی که به دلایل شخصی، در خانه فضای مناسبی برای تدریس مجازی ندارند. فرزند خردسال دارند، از سالخورده یا بیماری باید پرستاری کنند، در محیط خانه و همسایههاشان، سکوت لازم برقرار نیست، منزلشان کوچک است و اتاقهای متعدد ندارد، لپتاپ و گوشی و اینترنت مناسب ندارند و... با این حال، فراتر از حد وظیفه شغلی، با عشق و فداکاری، دار و ندارشان را و تمام توان و دانش و تجربه خود را به کار میگیرند، تا آموزش و پرورش فرزندان ما متوقف نشود.
اگر پول نداریم که دستمزد و پاداش مناسب به معلم بدهیم، اگر بودجه نداریم که برایش تجهیزات آموزش مجازی فراهم کنیم، اگر آنقدر وسعت نظر را نداریم که از کمکردن سرعت اینترنت دست برداریم، دست کم اینقدر ادب و معرفت داشته باشیم که لحظات کلاس مجازی را با خبرچینی و تمسخر و اسکرینشات و شکار لحظهها، تلخ و ناامن نکنیم و اگر اینگونه تصاویر به دستمان رسید آنها را بازنشر نکنیم و در گسترش بیادبی و بداخلاقی سهیم نباشیم.
اسماعیل امینی
انتهای پیام/خ