مدتي شاگرد خياطي بودم، زماني در داروخانه به اصطلاح نسخه پيچ بودم و آخرين مرحله کارم در چاپخانه باشگاه جوانان سبزوار بود. پس از آن دوباره به اصرار دوستي به دبيرستان رفتم که اولين دبيرستان سبزوار بود. سال 1330 که کلاس چهارم دبيرستان بودم، اداره فرهنگ و معارف؛ يعني آموزش و پرورش فعلي اعلاميه داده بود براي استخدام معلم.
ديدار ما با استاد محمود بيهقي در روزي از روزهاي ارديبهشت اتفاق مي افتد؛ در خانه او در خيابان شهيد بهشتي مشهد، با حياطي که وجود گلهايي زيبا آن را زيباتر کرده است. آنچه در پي مي آيد، حاصل گفتگو چند ساعته با اين نويسنده و محقق و معلم معاصر است. از بيهقي تاکنون پنج جلد کتاب به چاپ رسيده است که عبارتند از: سبزوار شهر ديرينه پايدار، سبزوار شهر دانشوران بيدار و جلدهاي اول تا سوم دايرَ المعارف بزرگ سبزوار
متولد 12 تير 1308 خورشيدي در کوچه حمام حکيم هستم و بن بستي که علما و بزرگاني همچون آية ا... حاج ميرزا ابراهيم شريعتمداري و حاج ولي ا... اسراري، نوه حاج ملاهادي در آن حضور داشتند در آن زمان به مکتب رفتم و نزد خانمي به نام باشرف الفبا و قرآن را آموختم. 7 ساله بودم که دبستان رفتم و سواد رسمي را ياد گرفتم و اين مصادف بود با دو سال پس از مشروطيت در سال بعد از هجوم متفقين در جنگ دوم جهاني به ايران؛ يعني سال 1312 ، دوره ابتدايي را به پايان رساندم، ولي در ادامه پدرم خواست ديگر به مدرسه نروم.
چرا؟
چون کتابهايي مثل کليله و دمنه، گلستان سعدي، نهج البلاغه، کتاب ششصد مسأله را آموخته بودم و پدرم هم گفته بود ديگر باسواد شده ام.
و بعد از جدايي از درس و مدرسه چه کرديد؟
پنج سالي به دنبال امور کشت و زرع ملک خودمان رفتم. مدتي شاگرد خياطي بودم، زماني در داروخانه به اصطلاح نسخه پيچ بودم و آخرين مرحله کارم در چاپخانه باشگاه جوانان سبزوار بود. پس از آن دوباره به اصرار دوستي به دبيرستان رفتم که اولين دبيرستان سبزوار بود. سال 1330 که کلاس چهارم دبيرستان بودم، اداره فرهنگ و معارف؛ يعني آموزش و پرورش فعلي اعلاميه داده بود براي استخدام معلم.
و شما هم معلم شديد؟
بله. بعد در دانشکده ادبيات دانشگاه مشهد تاريخ و جغرافي خواندم و در ادامه هم تدريس و مديريت در آموزش و پرورش را تجربه کردم و در شهرهاي سبزوار، تهران و مشهد زندگي کردم تا سرانجام در سال 1360 پس از سي سال خدمت بازنشسته شدم، اما پس از بازنشستگي هم کارم را ادامه دادم.
و چطور شد به سمت نوشتن رفتيد؟
از همان سال نخست استخدام، درباره سبزوار و لهجه شيرين آن ديار مطالبي يادداشت مي کردم و تحقيقاتي داشتم و سرانجام اولين کتابم به نام «سبزوار شهر ديرينه هاي پايدار» را به چاپ رساندم. کتابهاي بعدي ام سبزوار شهر دانشوران بيدار و...
پيش از شما تا چه اندازه درباره سبزوار کتاب چاپ شده بود؟
کسي کاري نکرده بود يا اگر بوده است، من نديده ام و اندک بوده است. کارهاي جدي و دنباله دار شهامت لازم دارد.
همه کارهايي که انجام داده ايد به سبزوار برمي گردد، علت اين همه دلبستگي چيست؟
ببينيد، معمولاً آدمها وطنشان را دوست دارند. آنجا زادگاه اصلي من بوده است و از سويي احساس کردم همشهريهاي من درباره شهرشان منبع مطالعاتي ندارند و اين انگيزه اي شد تا من سالها درباره شهرم کار کنم.
و در اين راه سختي هاي زيادي کشيديد؟
بله! اصولاً کار تحقيقي انجام دادن با سختي و مشقت همراه است و انسان محقق بايد قوي باشد من تمام روستاها را سر زدم تا بتوانم تحقيق کنم و مطلب گردآوري کنم، آن هم در روزگاري که وسيله ام تنها موتور بود. روزگاري براي رفتن به بعضي از روستاها آن هم در زمستان سختي هاي زيادي را تحمل مي کردم؛ چون مثل امروز امکانات زياد نبود. تحقيق کردن؛ يعني چشم آدم از بين رفتن، حوصله به خرج دادن و هزاران سختي ديگر که بايد آدم کار کند تا آن را لمس کند.
گويا از بعضي از کتابهايتان هم تجليل شده است؟
بله! کتاب دومم به نام «سبزوار شهر دانشوران بيدار» سه بار به چاپ رسيده و در سطح کشور مقام دوم را کسب کرد و سال 1380 در بين پيشکسوتهاي استانهاي خراسان، به عنوان پيشکسوت نمونه انتخاب شدم و از اين راه به زيارت حضرت سيدالشهدا(ع) رفتم.
الان که بازنشسته شده ايد، به چه کاري مشغول هستيد؟
به نظر من کار تحقيق بازنشستگي نمي شناسد من هم دوست ندارم بيکار بنشينم و اين روزها هم جلدهاي بعدي «دايره المعارف بزرگ سبزوار» را آماده مي کنم که جلد سوم آن در سال گذشته به چاپ رسيد. مي خواهم اگر عمري باقي باشد، کارهاي تحقيقي ام را دنبال کنم. و اميدوارم خداوند در اين باره ياري ام کند.
و البته ما انجمني هم داريم با نام «انجمن خيريه سبزواري هاي مقيم مشهد» که جنبه فرهنگي اش بر ساير جنبه هايش مي چربد. يک سري جلسات فرهنگي داريم و تعدادي از خانواده هاي کم بضاعت را هم تحت پوشش داريم. سعي مي کنيم در راه کمک به اين خانواده ها، از سبزواري هايي که موقعيت مالي و اجتماعي بهتري دارند، کمک بگيريم.
توصيه و حرف اول من اين است که راه حق را بپيمايند، در کار خود جدي باشند که از جديت آدم نتيجه مي گيرد و البته وقت بگذارند و حوصله به خرج بدهند و تحقيق عمقي انجام بدهند و کار را آن گونه انجام دهند که کسي نتواند بر کارشان ايراد بگيرد.
انتهای پیام/د