جواد دباغی مقدم
به هنگام درگذشت و تدفین هنرمندان بزرگی نظیر غلامحسین بنان، استاد شجریان بر مزار حاضر بود و ترانه ی
«بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران»
را بدون هیچ تنظیم و آلات موسیقی قی البداهه اجرا کرد، شاید برای نخستین بار بود که هنرمندی در آواز بر سر مزار هنرمندی دیگر ترانه و آواز می خواند، حال با گذشت این همه سال، مانده ام که چه کسی بگذار بگریم را برای او چنین خواهد کرد.
راز محمدرضا شجریان برای مانایی اش، ابراز همیشگی خاکساری پای مردمان ایران زمین بودن، بود که در هر جایی این عبارات با خط خوش و زبانی بی پروا بیان می کرد و از گفتنش ابایی نداشت.
با مردم رک و راحت بود و مردم نیز برای همیشه پذیرفته بودند که شجریان صدای مردم خود است بی هیچ کم و کاست!
میرجلالالدین کزازی این استاد ادبیات و نویسنده و پژوهشگر در پیام تسلیت خود می نویسد: خُنیا به سوگ مینشیند؛ آواز، با درد و دریغ دمساز، میموید؛ چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو میپریشد؛ تار، زار، میگرید؛ نی، جانگزای و جگرسوز، مینالد؛ تنبک، دمادم، از غم بر سر میکوبد؛ چرا؟ زیرا بزرگمرد آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان؛ این خرمخویترین خُنیایی - که یادش گرامی باد! به مینوی برین شتافته است تا از این پس بهشتیان را، با گلبانگ پهلوی و مینُوِی خویش، بیافساید (=افسون کند) و دل از آنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید.
از دیگر سو پروفسور حسن امین غزلی می سراید و در پیامی اندوه بی پایان خود را ابراز و اعلام می دارد.
استاد حسین علیزاده در هنگام نشر خبر رحلتش چنین می سراید:
«مهر با تو آمد،
مهر با تو رفت.
اما تو نمیروی و
مهر با نام تو میماند.
تو مهری و همه فصول مهربانی مهر تو.
تو بزرگ بودی و بزرگ رفتی
اما چه کوچک، کوچکانی که چشم و گوش بستند و سیاه ماندند
تو تا ابد خواهی ماند ...
تو تا ابد خواهی خواند ...
حسین علیزاده
۱۷ مهر ۱۳۹۹»
و حالا کمتر شبکه تلویزیونی و رادیویی در جهان سراغ خواهید داشت که لحظه ای یا لحظاتی چند با پاس خدمات این بزرگ مرد به آواز و موسیقای جهان، زمان و برنامه اش را به او اختصاص ندهد، جز همان جایی که باید به او بپردازد که طی این سال ها نه تنها زمان و ویژه برنامه ای به او اختصاص نداده است، بلکه به عناد و دشمنی نیز پرداخته و بارها و بارها طعنه های سنگین خود را بر او ارزانی داشته است!
جایی که اگر حقیقتی در آن جاری بود، امروز این همه نامهربانی ها را نمی بایست می دیدیم. مکانی که آن مرحوم عطای پخش هنر و آوازش را بر پخش از آن سرای، بر لقایش بخشیده بود...
و در یک کلام «راز مانایی ات ای مرد، زبان و آواز مردمی شدن ات بود! بدرود آرش موسیقایی ایران بدرود مردی از جنس زمان»
استاد شجریان عزیز!
به زودی و در موعدی نزدیک مطلبی را که پس از اجرای تحسین بار تو در تالار رودکی تهران، از زبان محسن مقدمپور نوشته ام را تقدیم تو خواهم کرد....
روحت شاد
انتهای پیام/د