نیمه دوم اسفند سال ۹۸ بود، آن زمان بهعنوان مدرس حوزه ارتباطات و رسانه عضو شورای اطلاعرسانی استان بودم، بحث کرونا و شیوههای مواجهه با آن تازه تبدیل به دغدغه مسئولان و مردم شده بود.
جلسات مختلفی برگزار میشد، دستورالعملها و پروتکلهای زیادی از پایتخت روانه مراکز استانها میشد، گروههای بسیاری تحت عناوین مختلف به میدان آمده بودند تا جلوی شیوع این ویروس مهلک را بگیرند، گمان براین بود اگر "دو هفته " مردم ماسک بزنند و مراودات اجتماعی خود را به حداقل برسانند کار ویروس تمام است اما نه آن دو هفته تعطیلی همه مردم ماسک زدند، نه فاصله فیزیکی و اجتماعی رعایت شد و نه سایر پروتکلها و دستورات بهداشتی و اداری و اجتماعی موردتوجه اکثریت مردم قرار گرفت و نتیجه آن شد که امروز میبینیم؛ رکورددار ابتلا و مرگ میر در جهان به نسبت جمعیت هستیم!
در یکی از جلسات که در ۲۶ اسفند همان سال به ریاست استاندار برگزار شد نگارنده بهعنوان دانشآموخته حوزه رسانه به دوستان متذکر شدم که برای مواجهه اثربخش با همهگیری ویروس کرونا بجای مصوبات کلیشهای و انتشار صرف پوسترهایی چون "ماسک بزنیم " و "در خانه بمانیم " باید مردم از همان ابتدا با عوارض و مصائب کوئید-۱۹ بصورت واقعی آشنا کرده و شبکههای اجتماعی، رسانهها و دوربین صداوسیما لازم است مستقیماً مخاطب را به نزد بخشهای کرونایی بیمارستانها و بیماران بدحال برده و با رعایت اصول اخلاقی و حریم خصوصی بیماران، مخاطبان را از نزدیک با رنج و دردهای مبتلایان آشنا سازند تا آن عده زیاد از مردمی که هیچ باوری به این ویروس نداشته و عملاً تبدیل به حلقه زنجیره شیوع و گسترش آن هستند به خاطر ترس از جان خویش -و نه به خاطر مسئولیتهای اجتماعی- شاید که راضی به رعایت موارد لازم شوند.
اما متأسفانه تأکید تکراری مسئولین محترم بر حفظ مصلحتی آرامش روانی و عدم تشویش افکار عمومی باعث شد هرگز این پیشنهاد "مخاطب هراسی مبتنی بر واقعیتهای موجود " عملیاتی نشود.
ضعف دانشی، مدیریتی، هماهنگی و لجستیکی ما در مهار بحرانهای و سوانح مختلف تابهحال غیرقابلانکار است. تأکید همواره مسئولان رسمی مدیریت بحران بر بازیگری و نمایش تصنعی وضعیت آرام و تحت کنترل و عدم استفاده از مشاوره متخصصان مربوطه و اجتناب از کاربست راهکارهای علمی و تجربی لازم در همه این سالها، متأسفانه لطمات و صدمات جبرانناپذیری بر کارایی این نهادها و اعتماد مردم به مدیریت رسمی بحرانها وارد آورده امری که غیرقابل کتمان و پنهانسازی است. شاید یکبار و برای همیشه لازم است سیاست را از مدیریت بحران جدا کنیم؛ مدیریت بحران امری فنی و علمی است و نه سیاسی، مصلحتی و نمایشی!
نظام درمانی کشور تاکنون تا پای جان در صحنه درمان مبتلایان کرونا حاضر بوده، مشکل اما در کنترل و مدیریت افکار مردم از طریق رسانهها برای پیشگیری است. سیستم اطلاعرسانی رسمی کشور عملا در حوزه کنترل کرونا شکست خورده است. مدیریت افکار عمومی و ایجاد و تثبیت و حفظ اعتماد فیمابین نهادهای متولی بحران و مردم مستلزم شناخت فرایند ارتباطی و رسانهای بهعنوان حلقه واسط جامعه و نهادهای رسمی است.
کارکردهای اصلی رسانهها در بحران شامل رصد و پایش وضعیت، آموزش مواجهه و پیشگیری، هدایت عمومی، هشدار و انذار، حراست از محیط و جامعه، بازیابی روحی و روانی مردم، بازنمایی واقعیتهای میدانی، ایجاد حساسیت عمومی، برجستهسازی مشکل، ایجاد بسترهای روانی برای پذیرش هزینه و راهحل، ایجاد همدلی بین کارگزاران و مردم و همچنین تقویت انسجام و همبستگی عمومی است. با این وجود غالب مدیران بحران کشور و بخشهای اطلاعرسانی آنها با این مفاهیم اساسی آشنایی ندارند!
متأسفانه در ۷ ماهی که درگیر بحران ویروس کرونا و عدم همراهی طیفی از مردم با دستورات و پروتکلهای بهداشتی هستیم آنچه از اول تاکنون در حوزه رسانه و اطلاعرسانی اتفاق افتاده جز نمایشی تکراری و ملالآور، هیچ دستاوردی در میدان عمل نداشته است چراکه تا زمانی که روحیه سیاسیکاری، جلسه بازیهای بیحاصل و دورهمیگونه، نمایشگری و بازنمایی صوری تحت کنترل بودن وضعیت از سوی مسئولان امر وجود داشته باشد و از متخصصان فن در حوزههای مختلف کنترل و مدیریت بحرانی چون کرونا – بهصورت عملیاتی و نه نمایشی-کمک گرفته نشود وضعیت نابسامان عدم رعایت پروتکلها توسط حدود ۶۰ درصد از مردم ادامه خواهد یافت و متأسفانه شاهد مرگومیرهای بهمراتب بالاتر از روزی ۳۰۰ نفر در کشور خواهیم بود.
۲ آبان ۱۳۹۹
انتهای پیام/د