سعید سلطانپور فرزند خانم هاتک بود. گفته می شود سعید حدود سال ۱۳۲۰ در سبزوار به دنیا آمده است.
مادرش مدیر یک مدرسه مختلط بود که از اولین مدارس جدید دوره پهلوی در سبزوار بود.
سعید یک برادر به نام مسعود و یک خواهر داشت. خواهرش همسر مرحوم رجبعلی عراقی شد که ابتدا در فرهنگ بود و ناظم دبستان اسرار سبزوار.
بعد به دادگستری رفت و در مشهد زندگی میکرد. سلطانپور لیسانس خود را از دانشکده هنرهای دراماتیک اخذ نمود و در کار تآتر بود.
شعر کلاسیک را دوست داشت اما بعد در خط شعر نو افتاد. فالنجی می گوید سعید سلطانپور یک بار این شعر را خواند و گفت کجای این کهنه است؟
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
دم به دم با من او هر لحظه گریزان از من
اشعار سرودهایی چون پرنیان شفق، سر اومد زمستون، خون ارغوانها، گل مینای جوان و آیینه رود از اوست.
از روز دوشنبه ۱۸ تا چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۳۵۶ از طرف «انجمن فرهنگی ایران و آلمان» در «انستیتو گوته» در تهران شبهای شعری برگزار شد که به مدت ده شب به طول انجامید. برگزارکننده این جلسات شبهای شعر، که از آغاز شب تا بامداد ادامه داشت، «کانون نویسندگان ایران» بود. در این جلسات شاعران و روشنفکران و هنرمندان ایران، شعر خواندند و سخن گفتند. انتشارات امیرکبیر متن کامل سخنان سخنرانان و اشعار شاعران را، که ناصر مؤذن آنها را گردآورده بود، در کتابی به چاپ رساند.
او اهل هیچ مکتب و مرام خاصی نبود روان و صریح حرف میزد زیر ۵۰ سال داشت که عمرش به پایان رسید. از سعید سلطانپور یک مجموعه به چاپ رسیده است.
انتهای پیام/د