محمود فکری سرمربی فصل بیستم آبی ها خواسته های مهمی را در اهواز دنبال میکرد؛ تداوم پیروزی هفته نخست، چشاندن طعم شیرین صدرنشینی به هواداران و بالطبع جا باز کردن بیشتر در دل طرفداران و از همه مهمتر شکست رقیب مهمی به نام جواد نکونام که نزدیک ترین گزینه احتمالی برای نشستن روی نیمکت استقلال در گذشته و آینده بوده و هست!
این پیش زمینه ها حساسیت مسابقه را بخصوص برای کادر فنی آبی ها افزایش میداد اما در نهایت آنکه مغلوب و مغموم شد تیمی بود بهنام استقلال که بدون تعارف مقهور خودزنی فکری و همکارانش شد!
استقلال فکری در روزی که برنامه خاصی برای رسیدن به دروازه حریف نداشته و فرصت چندانی برای گلزنی ایجاد نکرده بود هم می توانست برنده بازی مهم اهواز باشد. چرا که باگل وریا از نقطه پنالتی از رقیب پیشی گرفتند. سماجت و پرس موثر آرش رضاوند که نمایشی بهتر از گذشته داشت روی یکتوپ مرده ، قایدی ریز نقش را در محوطه جریمه صاحب موقعیت کرد که خطای مدافع فولاد ، پنالتی و گل استقلال را به همراه داشت.
عکس العمل کادر فنی آبیها به این تاثیرگذاری مثبت ،تعویض رضاوند جوان و دونده و آوردن دانشگر سنگین و سر در گم بهجای او بود.
این اتفاق مهم در حالی رخ داد که فرشید های استقلال همچنان دور از شرایط مطلوب به سر برده و بازی شان چنگی به دل نمیزند. بخصوص فرشید باقری که هنوز درک درستی از پریدن و نپریدن ندارد. او یکبار در آستانه محوطه جریمه خودی بیجهت پرید و روی حریف خراب شد تا زمینه ساز گل مساوی فولاد باشد، لحظاتی بعد هم بر روی ارسال پاتوسی نپرید و اجازه داد تا احمدزاده کوتاه قد دروازه حسینی را باز کند!
از همه جالب تر مصدومیت دانشگر در برخورد با تابلوی تبلیغاتی کنار زمین بود که منجر به بیرون رفتنش از جریان بازی شد اما در کمال تعجب و به رغم داشتن فرصت تعویض شاهد بودیم که هیچ جایگزینی به جای او به بازی فرستاده نشد. به عبارت دیگر استقلال از دقیقه ۸۷ و پیش از گل دوم فولاد بواسطه اشتباه فاحش کادر فنی خود را ده نفره می دید!
عدم استفاده از آقای گل لیگ نوزدهم نیز از جمله سوال برانگیز ترین تصمیمات محمود فکری بود . بیرون گذاشتن مهاجمی که کابوس رقبای استقلال محسوب می شود جز اینکه خیال مدافعان حریف را راحت کند چه فایده ای برای استقلال دارد؟!
دیاباته بازیکنی ستکه بسیاری از بازی های فصل پیش را به تنهایی برای آبی ها در آورد. یقینا حضور او در ترکیب کفه ترازو را به سود شاگردان فکری سنگینمی کرد اما انگار این کادر فنی مسخ شده وگنگ ، اراده کافی برای اتخاذ تصمیم درست را نداشتند!
گرچه بنا نیست با یک شکست فکری و کادرش را قضاوت کرده و زیر سوال ببریم اما بازی با فولاد مبین حقیقت تلخ و نگران کننده در مورد این ترکیب بود. نیمکت استقلال خالی از مغز متفکر و خلاقی ست که در باز کردن گره بازی های سخت عصای دست سرمربی باشد.کسی که در حل معادلات ذهنی٬ فکری، مشاوره درستی به او بدهد.
این استقلال پر مهره اگر قهرمانی می خواهد باید عقلانیت و تفکر و تدبیر را چاشنی داشته های دیگرش کند تا در رقابت به سایر مدعیان به این سادگی قافیه را نبازد.
انتهای پیام/د