کتاب خوب و خواندنی و پرمحتوا و پرباری که با عنوان "سفر نامه باران " پیش چشم دارید، سومین دفتر شعر از اشعار سراینده اندیشمند و صاحب سبک استاد مرتضی " کیوان" هاشمی است که من بخت آن را داشته ام تا در مقام نقد و بررسی مقدمه ای بر این هر سه اثر بنویسم.
مقدمه خود را به سنت اکادمیک با کلیاتی در باره زبان و ادبیات شروع میکنم و بعد به شعر پارسی و اشعار استاد کیوان هاشمی ، یکی از چامه سرایان خوب و توانمند همروزگار مان خواهم پرداخت که با نشر دو دفتر شعر پیشین اش با نام های " تبر و ترکه" و "بوی باران تازه" به اشتهار و اعتباری شایان و تحسین و تمجیدی نمایان به حکم شایسته سالاری دست یافت.
زبان، به مثابه اندیشه منطوق انسان، نه تنها ابزار انتقال اندیشه، بلکه به ذات خود از جهت شناختی ابزار اندیشیدن و حتی به تعبیری نفس اندیشیدن است. به طوری که از این جهت ، ارسطو فیلسوف بزرگ باستانی، زبان یا نطق و بیان را فصل ممیز انسان از حیوان دانسته و انسان را به حیوان ناطق تفریف کرده است و هم در عصر جدید لودویگ ویتگنشتاین فیلسوف معاصر همان مضمون را به عبارتی ظریف تر ارایه داده و گفته است که اساسا تفکر جز زبان نیست، یعنی لفظ و معنی با هم برابرند و زبان و اندیشه با هم وحدت و تلازم دارند؛ یا به عبارت دیگر وسعت و گستره فهم و فکر یک نفر به میزان الفاظ و اصطلاحات و تعبیراتی است که در گنجینه واژگانی خود دارد! درست به خلاف قول ادبا ،حکما و عرفا ما که در معانی بیان - مثل حکیم انوری- می گفتند :
در جهانی و از جهان بیشی
همچو " معنی" که در " بیان" باشد
یا شیخ شبستر که گفته است : معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید
یا حتی علمای علم اصول که در بحث طلب و اراده و دلالت الفاظ به نوعی دیگر وارد همین مقولات عقلانی شده اند.
اسلامی ندوشن و صاحب این قلم قرار گرفته است که من به تفصیل فصیل در مقدمه مفصل " رباعیات امین" به آن اشاره کرده ام.
اکنون استاد کیوان هاشمی با انتشار کتاب حاضر در صف و سلک رباعی سرایان معاصر، با جلوه و جلایی مخصوص، جایگاهی خاص به خود اختصاص داده است. به حکم ان که هر گلی بویی دارد، من حق مقایسه استاد کیوان هاشمی با دیگر معاصران را ندارم؛ اما این اندازه توانم گفت که این رباعیات به جای و جایگاه خود دست کمی از هیچ کدام از رباعیات دیگر معاصران ندارد. می گویم و می آیمش از عهده برون.
ب. دوبیتی مشتمل بر چهار مصراع متحد الوزن ( بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن) و متفق القافیه است که ریشه در فهلویات ایران باستان یعنی ترانه های عامیانه دوازده هجایی در زبان پهلوی ساسانی داشته است و پس از اسلام با عروض تازی تطبیق داده شده است و عارف بزرگی همچون بابا طاهر همدانی آثار پربار عرفانی و اشتیاقی خود را در این قالب جاودانه ساخته است.
در پی ذکر این کلیات در باب شعر و ادب به طور عام، اکنون به بررسی سوده های استاد کیوان هاشمی به طور خاص می پردازیم. در مجموع، شعر این شاعر در هر سه دفتر شعرش، امیزه ای از حماسه و مفاخره ملی و انتقاد و اعتراض اجتماعی اغلب به زبان استعاره و ایهام و به شکل غیر مستقیم و کنایی است. با این تفاوت که از جهت قالب شعری، انتخاب اصلی شاعر در دو کتاب قبلی"ترکه و تبر" و " بوی تازه باران" بر غزل بود و در کتاب حاضر بر رباعی و دوبیتی است.
الف. رباعی مشتمل بر چهار مصراع متحد الوزن( بر وزن مفعول مفاعلن مفاعیلن فع) و متفق القافیه است که نوعا قافیه در مصراع سوم رعایت نمی شود. بهترین و نامدارترین سراینده رباعی در ادبیات کلاسیک با شهرت بی رقیب، عمر خیام ، فیلسوف و ریاضی دان جهانی نام نیشابوری است. اما در روزگار ما تیز قالب رباعی مورد استفاده تعداد قابل توجهی از معاصران همچون نیما، اخوان، خانلری، نادرپور، مشیری ، اسماعیل خویی، منوچهر نیستانی و محمد علی
حالا این اندیشه منطوق و اراده ملفوظ یا مطلوب مکتوب، اگر به گونه ای زیباتر و دلنشین تر از حد گفتار و نوشتار عادی و متعارف برسد و به نوعی ادا و ارایه شود که تاثیری فراتر از محاوره و مکاتبه روزمره در مخاطب داشته باشد، به مرتبه ادبیات ( شعر و داستان ) به مثابه یک اثر خلاقه و به عنوان یکی از مصادیق هنر های هفتگانه ارتقاء می یابد و در این صورت، مخاطب از خواندن یا شنیدن آن نه تنها از مدلول پیام سراینده و نویسنده، مطلع و اگاه نی شود، بلکه از دریافت ان به التذاذ عاطفی ، حظ معنوی و استعلای روحی می رسد.
از اشکال و انواع ادبی، در حوزه فرهنگی ایران تاریخی، شعر به عنوان کلام اندیشیده خیال انگیز عاطفی ( تعریف شعر در علم منطق : کلام مخیل) یا سخن اهنگین با موسیقی بیرونی ( تعریف شعر در ادبیات کلاسیک : سخن موزون مقفی) خیلی پر طرفدارتر از نثر است.
استاد کیوان هاشمی این سنت دوبیتی را دنبال کرده اما دو نواوری در ان نشان داده است:
اولا، از جهت محتوایی ان را با اور ن مضامین نوآیین اجتماعی، انتقادی و انسانی روزآمد کرده است.
ثانیا، از نظر شکلی التزامی ّبه مصرع بودن بیت اغازین نشان نداده است. به ای صورت، استاد کیوان هاشمی از قالب دوبیتی واحد، همان کاربری و کاربردی را برای بیان پیام های خود منطور داشته است که معاصران از بهار و نیما گرفته تا مشیری و نادر پور و توللی از دوبیتی های پیوسته برگرفته اند.
ج. دست آخر استاد کیوان هاشمی در پایان این کتاب بخشی از سروده های نو و نیمایی خود را نیز گنجانده اند. من بشخصه به تقسیم شعر به نو و کهنه عقیده ندارم.
اگر که نو بودی شعر یا کهن باشد
چو نغز و تازه بود، بر مراد من باشد
آنچه مهم است، جدای از قالب و سبک و شیوه و گونه، همانا جوهر شاعرانگی یک اثر است. شعرهای کیوان هاشمی، چه در قوالب کلاسیک غزل، رباعی و دوبیتی و چه در شیوه شعر نو ، همه بیانگر دغدغه ها و دردو دل های انسان ایرانی این عصر است. به فرموده مولانا:
شاخ گل، هرجا که می روید، گل است
خم می، هر جا که می جوشد، مل است
به همین ترتیب، شعر به هر شیوه و شکل و به هر قالب و شمایل و سبک و سیاق اگر جوهر شاعرانگی را در خود داشته باشد، مخاطب را به خود جدب می کند.
فلمثل هذا فلینافسوا المتنافسون
پروفسور سیدحسن امین
پنجم تیر ۱۳۹۹
انتهای پیام/د