به گزارش سبزوار نیوز، کاظم ملایی فیلمساز سبزواری است که بهتازگی جایزه بیستوهفتمین جشنواره فیلم آستین آمریکا را که به جشنواره فیلمنامهنویسان دنیا معروف است، برای فیلم «گورکن» دریافت کرده است. ملایی سه سال قبل هم با فیلم «کوپال» در جشنواره سیوپنجم فجر حضور داشت.
اثر سینمایی «گورکن» متقاضی حضور در سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر شد اما نتوانست به این رویداد راه پیدا کند. ملایی که سه سال قبل با فیلم «کوپال» در جشنواره سیوپنجم فجر حضور داشت، سیاستهای محافظهکارانه و غیرسینمایی این رویداد را دلیل اصلی کنار گذاشته شدن «گورکن» از جشنواره بیان و تأکید کرد: «جشنواره فجر حق من و تمام فیلمسازانی است که به سینما به چشم سینما نگاه میکنند.» البته کنار گذاشته شدن از جشنواره فیلم فجر باعث نشد تا نام اثر جدید ملایی درخبرها گم شود. این فیلم از تیر امسال اکرانهای بینالمللیاش آغاز کرد. کاظم ملایی در آبان امسال هم توانست از بیستوهفتمین جشنواره فیلم آستین آمریکا که به جشنواره فیلمنامهنویسان دنیا معروف است جایزه بهترین فیلم داستانی را برای «گورکن» دریافت کند. این سینماگر سبزواری امروز سیونه ساله میشود.
کاظم ملایی که در سبزوار به دنیا آمده است و همه ما میدانیم که در شهرهای کوچک آنقدرها امکانات سینمایی بسیاری برای علاقهمندانش وجود ندارد، چگونه به این مدیوم گرایش پیدا کرد؟
من از کودکی به بازیگری علاقه داشتم و مثل خیلی از افراد جذب تئاتر مدارس شدم. در نوجوانی از روی چشم و همچشمی در کلاس عکاسی کانون فکری و پرورشی کودکان و نوجوانان سبزوار ثبتنام کردم، ولی مدتی بعد بسیار علاقهمند و پیگیر شدم. همزمان کار تئاتر و عکاسی را جدی دنبال میکردم، سال 76 خیلی اتفاقی پوستر دورههای آموزشی انجمن سینمای جوانان ایران را پشت پنجره یک مغازه عکاسی در سبزوار دیدم و بلافاصله در آزمون ورودی آن ثبتنام کردم. بعد از قبولی، نزدیک 2 سال دورههای آموزشی آن را زیر نظر استادان بسیار خوبی همچون آقایان محسن رضایی، قاسم سرپوشی و علی میرقطبی گذراندم و شاید در آن مقطع بود که به این اطمینان رسیدم میخواهم در آینده فیلمسازی را حرفهای دنبال کنم. در آن زمان دو فیلم کوتاه ساختم که خوشبختانه در جشنواره فیلم و عکس استان خراسان سال 78 مورد توجه قرار گرفت و دلگرمی خوبی برای من شد. سال 79 در رشته کارگردانی دانشگاه سوره تهران قبول شدم و در زمان تحصیل هم چند فیلم کوتاه و مستند دیگر ساختم و همزمان هم برای امرار معاش در حوزه تبلیغات فعالیت میکردم و برای تلویزیون هم برنامه یا مستند میساختم. بعد از فارغالتحصیلی شاید آگاهانهتر فیلم کوتاه را دنبال کردم که ثمرهاش ساخت فیلمهای «لطفا از خط قرمز فاصله بگیرید»، «منها» و «دیلیت» بود که خوشبختانه هر کدامشان در دوره خود مورد توجه قرار گرفتند. در این زمان دغدغه سینمای بلند برایم بسیار جدی شده بود، ولی عجلهای برای ساخت اولین فیلم سینماییام نداشتم. بعد از فیلم کوتاه «دیلیت» و پس از گذشت یک دوره طولانی سرانجام فیلم سینمایی «کوپال» با مشقت بسیار زیاد در سال 95 ساخته شد.
چه زمانی تصمیم گرفتید به تهران مهاجرت کنید و این مهاجرت چه فرصتها و سختیهایی را روبهروی شما قرار داد؟
برای من مهاجرت تجربه سختی بود، ولی ناگزیر به این تصمیم بودم و از آنجایی که شیفته سینما بودم، سختیهایش را به جان خریدم. من هنوز که هنوز است از زندگی در تهران لذت نمیبرم، ولی متأسفانه مجبورم به خاطر حرفهام زندگی در اینجا را تحمل کنم.
با این حال برای ساخت فیلم «کوپال» به زادگاهتان برگشتید، چه شد که اولین فیلم بلند سینماییتان را در سبزوار جلوی دوربین بردید؟
من اول تصمیم داشتم که قصه «گورکن» را برای اولین فیلم سینماییام جلوی دوربین ببرم، ولی متأسفانه در آن زمان برخلاف تلاش زیادی که کردم، در نهایت شرایط تولیدی آن فراهم نشد. بعد از آن کوپال را نوشتم و آنهم متأسفانه با واکنشهای متفاوتی از سمت تهیهکنندگان روبهرو شد و در نهایت چنان از شنیدن جوابهای منفی خسته و کلافه شدم که تصمیم گرفتم آن را خودم با توجه به داشتهها و فرصتهای خودم تهیه و تولید کنم. تولید فیلم را به سبزوار بردم و چند وام بانکی گرفتم و دست آخر توانستم با کمک دوستان بسیار زیادی ساخت آن را به سرانجام برسانم.
حمایتی هم از شما برای ساخت فیلم در سبزوار صورت گرفت؟
بله از طرف تعدادی از مسئولان وقت حمایت شدیم و آنها هم در حد توان خود به ما کمک کردند، ولی بعضی از مدیران هم سر وعدههای خود نماندند و حرفشان را عوض کردند و در نهایت طبیعی است که باعث ناامیدی و عقبنشینی ما شدند.
با در نظر گرفتن شرایطی که تجربه کردید اگر فرصتی پیش بیاید دوباره در خراسان فیلم میسازید؟
بله، البته اگر واقعا بتوانیم اسمش را یک فرصت بگذاریم! من اگر قبلا در سبزوار فیلمی ساختهام، فرصتی در حقیقت برایم پیش نیامده، بلکه صرفا به کمک دوستانم این فرصت را به زور به وجود آوردیم، چه رسد به الان آن هم با این اوضاع و احوال. من بیشتر فیلمهایم را در سبزوار ساختهام و همیشه هم تمام حمایتهای مورد نیاز را با همت دوستان نزدیکم به سختی از مدیران وقت گرفتهام. دیگر قطعا میگویم که بعد از گذشت این همه سال گوشم از وعده و وعید پر شده است. از طرف دیگر امروز از ساخت کوپال نزدیک به 5 سال گذشته است و در این مدت شرایط اقتصادی کشور تورم و سختی معیشت و... تغییرکرده است. به این دلیل اطمینان دارم که در این شرایط فرصتی پیش نخواهد آمد و من و دوستانم نیز شاید دیگر در شرایطی نیستیم که بخواهیم به زور فرصتی را خلق کنیم. امروز بیشتر این دوستان و همکاران درگیر تأمین نیازهای اولیهشان هستند و نه تنها سینما، بلکه هنر اولویت چندم مردم و حتی هنردوستان شده است. دیگر سینما در کشورمان صنعت گران و پرخرجی است که حتی ساخت یک فیلم کوتاه معمولی هم حداقل 80-70 میلیون تومان هزینه دارد. شاید من نوعی همچنان مثل سابق حاضر باشم که زندگیام را به خطر بیندازم و برخلاف مسائل زیاد دوباره وام بگیرم و فیلم بسازم، ولی از بقیه عوامل دیگر نمیتوانم این انتظار را داشته باشم که مثلا با یک دستمزد کم مرا در طول این مسیر همراهی کنند.
پیشتر گفته بودید که اکران آنلاین اتفاق جذابی نیست. حالا با ادامه روند شیوع کرونا سرنوشت اکران «گورکن» که این روزها در جشنوارههای مختلف هم مورد استقبال قرار گرفته است چه میشود؟ آیا به اکران آنلاین تن میدهید؟
همچنان معتقدم که اکران آنلاین در ایران مسائل و چالشهای بسیار زیادی دارد و از این مهمتر آثار سینمایی باید در جای درست خودشان یعنی داخل سالنهای سینما به نمایش درآیند. امروز ولی با ادامه پیدا کردن شیوع ویروس کرونا اوضاع و احوال سینمای کشورمان به شدت رو به وخامت رفته است و بیشتر تهیهکنندگان هم ناگزیر هستند که به این گزینه به شکل جدی نگاه کنند. تهیهکننده فیلم ما هم از این قضیه مستثنی نیست و باید با توجه به این آینده نه چندان معلوم، بهترین تصمیم را برای اکران فیلم بگیرد.
ظرفیتهای سینمایی خراسان را از نظر سوژه، تجهیزات و افراد چطور میبینید؟
از لحاظ سوژه که به نظر من هر جایی میتواند ظرفیت خاص خود را داشته باشد ولی به نظرم ایران سرزمینی است که هر گوشهاش ظرفیت نمایشی و دراماتیک غنی دارد. امروز بیشتر تجهیزات حرفهای سینما در تهران اجاره داده میشود و بیشتر عوامل حرفهای هم ساکن تهران هستند. این دولت است که باید امتیازاتی به تهیهکنندگان و یا فیلمسازان بومی بدهد که آنها مشتاق تولید کارهایشان در خارج از تهران شوند. این نکته هم بسیار مهم است که به هر حال هر فیلم نامهای، موقعیت جغرافیایی خاص خودش را میطلبد و از طرف دیگر تولید هر فیلمی هم در شهرستانها چالشها و مسائل خاص خودش را دارد، به عنوان مثال شاید دسترسی و تأمین بعضی از نیازها در شهرستان سهلتر و ارزانتر باشد، اما از طرف دیگر خیلی از عوامل حرفهای که ساکن تهران هستند برایشان دوری از خانه بسیار پیچیده و سخت است و به راحتی هر پروژهای را قبول نمیکنند..
گفته بودید فیلمنامه جدیدی در دست دارید. این فیلمنامه در چه وضعیتی است آیا در شرایط موجود تولید را آغاز میکنید؟
از ابتدای امسال مشغول نگارش فیلمنامهای شدم و نسخه اولیه آن را اواخر تابستان به پایان رساندم، ولی فکر نمیکردم که شرایط بدین شکل ادامه پیدا کند و این محدودیتها و این موج افسردگی و ناامیدی به پایان نرسد. برای همین احساس میکنم که امروز چندان حال کشورمان روبهراه نیست و شاید ساخت هر قصهای هم در این شرایط تصمیم زیاد درستی نباشد. فعلا تولید آن را کنار گذاشتهام که با تغییر کردن شرایط، زمان ساختش فرا برسد.
انتهای پیام/و