این روزها در و دیوار رسانه های کشور بخصوص رسانه های تخصصی در حوزه اقتصاد و صنعت، پر شده است از اظهارنظرهای مختلف درباره قیمت مسکن. نشسته اند سیر تا پیاز یک جریانی را حلاجی می کنند که تقریبا شبیه دیگر همقطاران خود در سایر حوزه های صنعتی فنی و تخصصی دیگر است حوزه بازار مالی، خودرو و حوزه کشاورزی و... ! یعنی دقیقا بی هیچ تلاشی برای پیگیری ریشه ای جریان گرانی مسکن، دلار، بنزین و خودرو و....
اگر قرار باشد به ریشه یابی دقیق شکل گیری گرانی ها در چنین سطحی بپردازیم، سرنخ مشترکی بدجور آزارمان خواهد داد؛ از دیگر سو، ناچاریم با زبانی بسیار ساده و عامه فهم چنین مسایلی را بررسی نماییم تا مخاطب عام رسانه ها نیز قادر باشند، همراهی مان کنند.
از منظر صاحبنظران اقتصادی رسانه ها، موضوع افزایش لجام گسیخته اجاره مسکن، بستن مالیات به خانه های خالی است! خب این هم خوب است اما آیا این گونه اظهارنظرها تنها معطوف به شهروندان پایتخت نمی شود!؟ بحث داغ خانه های خالی آیا در تمام کشور گسترش دارد یا فقط در تهران آزاردهنده شده است؟
یعنی تمام مشکلات یک نویسنده مطلب یا یک صاحبنظر محترم، رفع مشکلات از پایتخت نشینان باید باشد!؟ حال شما بررسی بفرمایید بالغ بر 99 و باز هم 99 صدم درصد این نویسندگان و صاحبنظران در زادگاه خودشان چنین مسایلی ندارند! اما چون خط نگارش در رسانه های ما زوم در تهران و ذوب در پایتخت است، لاجرم این موضوعات خسته کننده را مخاطب عام شما در دیگر نقاط کشور باید تحمل کند و بالاجبار رد شود!
به عنوان مثال همین امسال مواردی طی همین چهارماه نخست رخ داد که نگاهی گذرا به این پدیده ها، تا حد بسیار زیادی به شما کمک می کند تا پی به عمق آن و اگر تیزبین تر باشیم، پی به برخی حقایق دیگر ببریم.
مشکلات را با وسواس فقط حمل کرده ایم
سال جدید البته مهمان ناخوانده و سمجی داشت که از سال گذشته دنیا را با تغییرات و تحولاتی اساسی مواجه کرده بود و متوجه شدیم که بیشترین آسیب ویروس بدخیم کووید 19 متوجه جوامعی شد که بالاترین ضعف های ساختاری و چالش های قانونی را داشته اند و بسیاری از مصوبات خود را نیز نیمه کاره رها کرده اند.
شیوع کرونا شبیه آفتی بلای جان تمام دنیا شد، اما در همین راستا مشاهده کردیم وقتی ساختار اداری و سیستماتیک کشوری از قبل پیش بینی موارد مختلف را کرده و وقوع هر حادثه ای (در هر سطح و کیفیتی) آسیب ها را ترمیم کرده است، با گرفتاری و مصائب کمتری نسبت به جوامع و کشورهایی که به فکر حل همیشگی آن نکرده اند، مواجه شده اند.
اساس و بنیان مشکلات اجتماعی کشور سالهاست بر مبنای «رفع مقطعی و کوتاه مدت معضلات» شکل گرفته است و بدین ترتیب کارشناسان و صاحبنظران و به تبع آن تصمیم سازان کشور مجبورند هر روز با یک موضوع تازه روبه رو شده و به رفع این مشکلات اقدام کنند. حال هرچقدر هم حساسیت و وسواس به خرج دهند تا تصویب آن قانون جدید، لطمه ای به سایر حوزه ها نزند، بازهم مشکلات اساسی بر سر جای خودشان هست.
در نظر بگیریم سطح آب در بنایی که زندگی می کنید و یا مجموعه آپارتمان شما بالا می آید! اقدام دم دستی و اولیه رفع موانع بر سر انتقال فاضلاب است! طبیعتا تمامی سیفون ها بررسی می شود، کانال های انتقال آب نیز به همین ترتیب، برخی حتی از بیرو دستگاه پمپاژ آب پیشنهاد می دهند و موقتا مسأله رفع می شود.
فراگیری اقدامات ترمیمی و مقطعی
اینجا موقتا تمهیداتی اندیشیده می شود تا مشکل بالا آمدن آب برطرف شود، آیا دلایل بالا آمدن آب هم بررسی و رفع می شود!؟ مدیریت کشور ما هم همین شکلی است! یعنی پیش بینی می کنند کمتر از دو سال دیگر باید مسندها و پست ها را تحویل تیم بعدی بدهند و...! بنابراین تمامی اقدامات مقطعی و ترمیم کوتاه مدت است.
شاید مهمترین عامل نبود یک ثبات دائمی در مدیریت های کلیدی کشور است که این مسأله بارها و بارها و با تغییر یک دولت، اتوبوس مدیریتی کشور در ایستگاه های مختلف متوقف می شود و پس از پیاده کردن مسافران جدید، سراغ نهاد و سازمان و وزارت تازه می رود.
هیچ کس منکر این نیست که با اخذ مالیات از خانه های خالی چندین و چند موضوع رفع خواهد شد، اما چرا این قانون تا به امروز بدان توجه نشده است، چرا کسی نداریم که بیاید و یکبار برای همیشه موانع را از سر راه بردارد؟
حال چه باید کرد؟
واقعا این مورد که حالا با توجه به روشن شدن برخی مسایل، چه باید کرد؟ مسأله اصلی است. موضوع مهمی که همیشه و یکبار برای همیشه باید برایش پاسخ یافت.
حال چه باید کرد را از شما مخاطبان محترم می خواهم بپرسم و نه از صاحبنظران و پر کنندگان محترم ستون های روزنامه و سایت های تخصصی کشور.
انتهای پیام/د