چشم روی هم بگذاری، یلدا رسیده است
سربداران - نفیسه خلیلی : قدمهایش را آهسته و پیوسته برمیدارد، کمی برای آمدن تردید دارد؛ چراکه میداند چشم و دل ایرانیها جای دیگر است و مثل سابق کسی حواسش به یلدا نیست!
از دور زمزمههایی شنیده است...
اینکه ویروسی ناشناخته معرکهای راهانداختهاست که نظیر ندارد، کمی هول برش میدارد و دستپاچه میشود. نمیداند آیا هوویش سرجنگ با او را دارد و یا میخواهد مسالمتآمیز سرناسازگاری را شروع کند. یلدا که اجتماعی بود و همه را دور یک کرسی جمع میکرد، حالا ترس برش داشته و با آمدن هوویش بساط هر دورهمی برچیده شدهاست چراکه کرونا از دور برای هرمیهمانی و رفتوآمدی خط و نشان میکشد که اگر بَهمان بشود وای به حالت!
چل چلی امسال متفاوت است؛ یلدا و کرونا دور یک کرسی نمیتوانند باشند و هر کدام ساز خودشان را میزنند، مردم که از دور برای یلدا دست تکان میدهند، اما بنابه اجبار و اکراه باید در چهار دیواری خود کنج عزلت اختیار کنند؛ چراکه تهدید به مرگ شوخی ندارد.
به قول حافظ "کشتی نشستگانیم ای باد شرته برخیز
باشد که باز ببینیم دیدار آشنا را"
بله! "باشد که باز ببینیم روزهای بی کووید را"
پس تا وقتیکه باد شرته (واکسن) هنوز نوزیده بهتر است دندان روی جگر بگذاریم تا ببینیم فرصت دیدار آشنا کی فرا میرسد.
شناسه یادداشت : 3531
تاریخ انتشار : 4 سال پیش