گفت وگو: نفیسه خلیلی - عارفه خنجر
سبزوارنیوز: از رسم و رسومات یلدایی در شهر سبزوار برایمان تعریف کنید؛ اینکه در سالهای قبل این رسم کهن را چگونه برگزار میکردید.
دباغی مقدم: یلدا در تاریخ کهن ایران در تمام مناطق کشور هنوز پابرجاست و سنت امروز و دیروز نیست. این شب را در منطقه خراسان بزرگ، به عنوان «شب چله» میشناسیم.
در هر منطقه ای از کشور رسم است تا میوههایی که در آن ناحیه وجود دارد برگزار کنند چرا که اصالت این شب را به عنوان جشن کشاورزان و پیشه وران می شناسند پس در خراسان با میوه هایی نظیر خربزه، چغندر و بسیاری تنقلات از مهمانان که همگی فامیل و وابسته نزدیک هستند پذیرایی میکنند.
سبزوارنیوز: درباره چله نشینی و یا همان چهله نشینی توضیح دهید
دباغی مقدم: مهمترین نکتهای که درمورد چلهنشینی باید اشاره کرد این است که این چله یا چلهنشینی به قداست عدد چهل در سنتهای ما ایرانیها اشاره دارد. به هرحال چله و چلهنشینی یکی از پیشدرآمدهای خودشناسی هم هست که ریشه در مباحث ماوراءالطبیعه دارد و برای عرفا چنین اصطلاحاتی به خوبی ملموس است.
در اطراف شهر سبزوار به علت اقلیم خشک و کویری که دارد شبهای پر ستاره کویر به خوبی معروف است و گاه چهل چراغ و عباراتی از این دست در همین تعریف می گنجد.
در شهر سبزوار هم چله کوچک و چله بزرگ هم داریم: چله کوچک که ما سبزواریها چله دیوانه مینانیم، مربوط است به ناپایداری آبو هوا که از دهم تا سی ام بهمن و چله بزرگ هم از اول دی تا ده بهمن به طول میانجامد.
سبزوارنیوز: شما در این روزها و بخصوص شب یلدا تا امروز چه می کردید و چطور به استقبال این شب می رفتید؟
دباغی مقدم: رسم ما هم این بود که هرساله مهمان خوان و سفره ی عموی بزرگمان در شهر تهران بودهایم و معمولا یک روز مانده به شب چله، همراه خانواده به تهران می رفتیم. بعد از صرف شربت و شیرینی، با هندوانه و انار دانه شده و چغندرهایی که محصول سبزوار بوده است از خودمان پذیرایی میکردیم و آشهایی به اسم اماچ و کچی به همراه یک نوع آش ویژه این شب به نام «آش جوش بره یا مایه پر» و نانهای محلی که با سبزیهای محلی تهیه میشده و به همراه آش صرف میشد.
شبچله ریشه در خراسان بزرگ دارد
سبزوارنیوز: درباره آئین ها و رسوم ویژه یلدا بگویید
دباغی مقدم: در واقع اساس شبچله از شهر خراسان بزرگ شکل گرفته است و به سایر مناطق از جمله افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و حتی کشمیر ادامه پیدا کرده و بعدها به مناطق مرکزی و غربی ایران رفته است.
در مورد شاهنامه هم باید گفت که محل درگیری رستم و سهراب در شهر سبزوار بوده است. حتی بسیاری از روستاهای متعلق به شهر سبزوار از اسامی مربوط به پهلوانان شاهنامه استفاده میکنند؛ مثل برزو، کیخسرو، کیقباد، داراب، بلاش آباد و...
سبزوارنیوز: درسالهای گذشته، رسم و رسومات یلدایی را بدون تلفنهمراه و شبکههای اجتماعی تعریف میکردند، اما امسال بنابر شرایط بهوجود آمده این شبها را درکنار فضای مجازی تعریف میکنند.
آیا این یلدای مجازی به رسم و رسومات ما لطمه میزند و آنها تغییر میدهد؟
دباغی مقدم: از آنجایی که خیلی از مراسمهایی در تاریخ کهن وجود داشته است، ماهیتش تغییر کرده و به کلی فراموش شدهاند مانند تغییر ماهیت شب چهارشنبهسوری؛ اما باید گفت فرهنگ ایران بسیار بسیار غنی و پایدار هست و هرچیزی را در درون خود حل کرده است و تاثیرپذیری خود را بر روی فرهنگها گذاشته است؛ مانند تعزیههایی که ریشه در سیاووشخوانی داشته است و یا حتی مراسم اربعین و ... برخی دیگر از مراسم مذهبی.
به هرحال من با این شکل و شمایل مراسمها (مجازی) موافق نیستم چراکه در این شبها خانوادهها دورهم جمع میشوند و جمعهای غریبه و چندهزار نفری را شامل نمیشود.
سبزوارنیوز: میگویند آخرین یلدای قرن را سپری میکنیم
نظرتان در این مورد چیست؟
دباغی مقدم: خیر، امسال اخرین یلدای قرن نیست و سال دیگر یعنی سال ۱۴۰۰ هم جزو آخرین یلدای قرن به حساب میآید؛ همانطور که شروع قرنمان در سال ۱۳۰۱ بوده است تا اخرین سال ۱۴۰۱ ادامه دارد.
سبزوارنیوز: به عنوان یک روزنامه نگار و خبرنگار باسابقه، می پرسیم که رسانهها چقدر توانستهاند رسالت اصلی خود را انجام بدهند و مردم را مجاب به خانهنشینی کنند؟
دباغی مقدم: متاسفانه رسانهها کارکرد سابق خود را از دستدادهاند. صداوسیما که بزرگترین مجموعه رسانهای کشور است و باید رسانهملی باشد، می بینیم برخلاف خواست و منافع مردم همیشه عمل کردهاست و در این زمینه هم فکر میکنم ضربههای مهلکی به پیکره رسومات وارد کرده است.
روزنامهها و مطبوعات هم به همین کیفیت بیشترین وقت و زمان خود را متمرکز مسائل سیاسی چه در سطح کلان و چه در سطح خرد گذاشتهاند و در فرهنگ و اجتماع این روشنگری و هدایت به دست شبکههای اجتماعی افتاده است، که فضای بازتر و گاه دقیقتری را در بازتاب و یادآوری رسم و رسومات ایفا میکنند.
در سبزوار نیوز هم هدفما اطلاعرسانی و آگاهیرسانی است، که بتوانیم نیازهای مردم را به عنوان رسالتی که بهعهده داریم، جامعه عمل بپوشانیم. ضمن آنکه خوشحال هستم هم اکنون تنی چند از خبرنگاران این پایگاه خبری از دانشجویان علوم ارتباطات دانشگاه علامه هستند.
سبزوارنیوز: در واقع رسانهها نمیتوانند کارکرد مثبت خود را در مورد پیشگیری از این بیماری انجام دهند؟
دباغی مقدم: بنده با اهداف و کارهایی که رسانهها انجام میدهند، مخالفتی ندارم. بلکه عقیده بنده تمرکز اصلی رسانهها بر مسائلی است که ارتباطی با نیاز مردم ندارد که اگر کارکرد این رسانهها مردمی بود، مسلما رویهها و سمت و سویشان را تغییر میدادند.
اغلب مسئولیتی که سایتها و رسانهها به عهده دارند، زیر مجموعه ارگانها و سازمانهای دولتی بوده که مسلما باید در چارچوب اهداف آن سازمانها حرکت کنند و در بخش خصوصی هم بیشتر بهرهوری مالی صورت میگیرد تا اینکه خواستها و منافع عموم دنبال شود.
شاید این حرکت و جهتگیری رسانهها را عدم استقلال آنها بدانید ولی استقلال و هویت رسانه مشخص است که باید در چارچوب نقد جریانها و وقایع و حوادث حرکت کند که در برخی حوزهها هم انصافا خوب موضعگیری میشود؛ ولی درمورد اطلاعرسانی و آگاهیرسانی ضعیف عمل کرده است.
سبزوارنیوز: خاطرهای از شبیلدا در روزهای گذشته دارید که با کلمه شبیلدا آن خاطره در ذهنتان تداعی بشه؟
دباغی مقدم: در دوره جنگ با سن و سال نوجوانی که داشتم در منطقه ایلام بودیم و شبیلدا بود و به دنبال هندوانهای میگشتیم که بتوانیم چلهنشینی کنیم که با بیسیم تقاضایمان را کردیم و با چندی از دوستان شبیلدا را گذراندیم.
سبزوارنیوز: پیش از آنکه بهعنوان حسن ختام، شعری از حافظ که به حال و هوای این شبهایمان نزدیکتر است، مهمانمان کنید. درباره آینده شغلی خبر بگویید و اینکه باخبر شدیم در کار تولید و صنعت نیز ورود کرده اید. آیا این تغییر تأثیری در حرفه شما خواهد گذاشت؟
دباغی مقدم: قطعا از هر چالشی استقبال می کنم. بخصوص حالا با مجموعه صنعتی فرجاد نیز همچنان به عنوان منتقد اقتصاد و صنعت هستم و تلاش می کنم در کنار سایر همکاران، یک کار علمی را دنبال کنم و هر زمان احساس کنم نمی توانم کمکی کنم و یا ناتوانی از سوی مسئولان شهرستان ببینم، با مردم درمیان خواهم گذاشت.
اما همین الان این غزل از حافظ به خاطرم آمد:
ابتدا فاتحه ای برای روح این شاعر گرانمایه و سپس به نیت یلدا غزل را می خوانیم:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
انتهای پیام/ن/خ