حتی ما هم که فرهنگمان روی ایران تنظیم شده، کریسمس را به خوبی میشناسیم. میدانیم درخت و تزیینات مخصوص دارد و برای چه جشن گرفته میشود. با وجود اینکه خورشید ما بر مدار سال شمسی میگردد و نوروز سال جدیدمان محسوب میشود، با شادمانی هر کس که این روزها برایش مبارک است، خوشحال میشویم. خلاصه که کریسمس و سال نو میلادی جشن عجیب و غریبی برایمان نیست.
امّا اگر کسی بگوید جشن احمقها (دیوانگان) هم در همین دوران کریسمس برگزار میشده، نمیدانید از چه حرف میزند! اولش شاید اسمش به نظرتان مضحک بیاید و کمی نظرتان را جلب کند، بعد حتّی با خودتان فکر کنید، کدام انسان عاقلی، چنین نامی بر این جشن گذاشته است؟ آیا واقعا چنین جشنی وجود دارد یا کسی قصد دارد سر به سرمان بگذارد؟ نه، حداقل در این متن کسی قصد ندارد سر کارتان بگذارد! میخواهیم ببینیم چنین جشنی چرا و چطور برگزار میشده است.
چرا جشن احمقها برگزار میشد؟
اول، این نکته را باید بدانید که در حال حاضر چنین جشنی برگزار نمیشود و در همان قرون وسطی پروندهاش بسته شد. امّا بعضی معتقدند که این جشن، از جشن باستانی ساتورن (که خدای کشاورزی و برداشت محصول در روم بود) گرفته شده است. در جشن احمقها، همانطور که از اسمش مشخص است، ساختارها بهم میخورد، یعنی کهترها و افراد پایین دست جامعه، ارباب میشدند و اربابانشان، به آنها خدمت میکردند. در آن جامعه مذهبی قرون وسطایی و قدرت بلامنازع کلیسا، عدهای لباس مسخره به تن میکردند و حتّی تاج بر سر میگذاشتند و آداب و رسوم کلیسایی و جایگاه والامقامانی چون اسقف اعظم را به صورت طنز و خارج عرف، اجرا میکردند.
بعضی، جشن احمقها (دیوانگان) را یک جور نمایش اعتراضی به وضعیت حکومت میدانند که نمونهاش در کشورهای مختلف انجام میشد. گفته شده که در ابتدا، فقط به درون کلیسا محدود میشد امّا به مرور، مردم عادی هم وارد جشن شدند. از بین کشورها هم، نام فرانسه بیشتر از سایر کشورها برای برگزاری این مراسم به چشم میخورد.
بعضی معتقدند این جشن، از جشنهای شرکآمیزی که در گذشته بوده نشأت گرفته، به همین منظور بعد از مدّتی برگزاری آن ممنوع شد. شاید منظور از شرکآمیز، همان اساطیر رومی باشد که حالت انسانگونه داشتند و بعد از ظهور یکتاپرستی، منع شدند.
جشن احمقها کی و چطور برگزار میشد؟
گفته شده این جشن تقریبا همزمان با کریسمس و سال نو (یعنی 1 ژانویه تا 6 ژانویه یا اواخر دسامبر) تا آمدن ماژها برگزار میشده است. این مراسم تا پایان سدههای میانی در اروپا برقرار بوده است. درباره نحوه برگزاری آن نقلهای مختلفی شده که عمدتاً بر دادن چهره مسخره به پاپ و مراسم مذهبی کلیسا، اتّفاق نظر دارند. بعضی از آنها را در زیر عنوان میکنیم:
یک پاپ خندهدار انتخاب میکردند و در کارنوالها، کشیشهایی با لباس و آرایش زنانه حضور پیدا میکردند و کتاب مقدّس را برعکس در دست میگرفتند.
ناقوس کلیسا را اشتباه میزدند و شعرهای مذهبی را خارج میخواندند.
کفش کهنهای به جای عودسوز در دست میگرفتند.
رژه و نمایشهای مضحک و خندهدار انجام میدادند.
یکی از جوانان در کسوت و جایگاه اسقف اعظم در مراسم عشای ربانی برای مومنان دعا میکرد و شیرینی متبرّک را میانشان توزیع میکرد.
البته همانطور که گفته شد، هنوز اطلاعات کامل و دقیقی از چند و چون این جشنها و مراسمشان در دست نیست، امّا ایده اصلی آن مشخص است: نقد کلیسا و طبقه مرفه جامعه با ابزار طنز. البته این کار با همکاری خود کلیسا به عنوان نمایش، اجرا میشد و حتّی فضا و صحن کلیسا هم در اختیار اجرا کنندگان قرار میگرفت. از طرفی، این ایده که برای چند روز در سال هم شده، اربابان به جای خدمتکارانشان بنشینند تا درد آنها را بهتر بفهمند، جالب توجه است. ضمن اینکه نمونه چنین جشنهایی در یونان و آفریقای جنوبی هم دیده شده است. اصلا چرا راه دور برویم؟ حتّی در ایران هم شبیه چنین مراسمی نزدیک نوروز با عنوان «میرنوروزی» برگزار میشده که در مطلبی جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
فایده این جشن چه بود؟
در واقع، جشن دیوانگان یک نوع مراسم تمثیلگونه و پارادوکسیکال بود و نشانی از ابراز دیدگاه اجتماعی مردم داشت. بیان طنزوارانهای که در آن اتّفاق میافتاد، حالت انقلاب و اعتراض شدید نداشت، میتوان گفت صرفاً ابراز عقیدهای بود که طبقات بالادست جامعه حواسشان را بیشتر به اقشار دیگر جمع کنند. البته که هر گاه این اعتراضات پا فراتر میگذاشت و شدیدتر بیان میشد، با اعتراض طبقه حاکم روبهرو میشد و حتّی از جانب کلیسا تکفیر میشد!
از اینها گذشته، گفتهاند که این سبک از نمایش، تحوّلی در تاریخ نمایش ایجاد کرد و باعث جایگزینی نمایش نوشتاری به جای شفاهی شد! در ادبیات هم، رد جشن دیوانگان را در کتابهای «دن کیشوت» و «گوژپشت نوتردام» میتوانید بیابید.