محمد فاضلی – عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
او با همسرش در خانه نشسته بودند که زنگ در صدا کرد. همسرش پرسید «کیست در این ایام کرونایی؟» عرض حیاط را طی کرد و در را گشود. آقایی پشت در ایستاده بود، گفت: میتوانم چند دقیقه با شما صحبت کنم؟ پیرمرد گفت «پس بگذار بروم ماسک بزنم و بیایم.»
پیرمرد را جلوی در داشته باشید تا نگاهی به زندگی اشرف خانم بیندازیم. شوهر خدا بیامرزش که تصادف کرد و از دنیا رفت، او بیدرآمد با دو سه بچه قد و نیمقد یتیم ماند. پدر شوهرش هر جور بود به دادشان رسید و افتان و خیزان بچهها بزرگ شدند. سهراب پسر بزرگ اشرف خانم حالا دیپلم گرفته و قرار شده کمکخرج خانه باشد. سهراب برای کار کردن در یکی از مراکز بهداشت و درمان درخواست داده است. دیپلم دارد و حتماً برای بخش کارمندی یا خدمات استخدام میشود.
برگردیم جلوی در و پیرمرد را سر پا نگه نداریم. پیرمرد ماسکاش را پوشید و برگشت؛ گفت بفرمایید. آقایی که جلوی در ایستاده بود گفت «سهراب را میشناسید؟» پیرمرد گفت بله، ساکن همین کوچه هستند. آقا گفت او میخواهد در ... استخدام شود، آمدهایم تحقیق؛ شما میدانید اخلاق و رفتارش چگونه است؟ پیرمرد در بیان نیکیهای خانواده کم نگذاشت. آقا حالا پرسید: «نماز میخواند؟ روزه میگیرد؟ مراسم ... شرکت میکند؟ و ...»
پیرمرد آرام، مهربان و کمحرف؛ یکباره کلی خاطره از همین سؤالات در سیوچند سال پیش یادش آمد، سؤالاتی که سرنوشت فرزندش را عوض کرده بود؛ انگار زبانش میخواست خاطره بگوید؛ اما حالا نکته مهمتری در ذهن داشت. روزهایی یادش امد که اشرف خانم بعد از مرگ شوهرش بیسرپرست شده بود. پیرمرد که حالا کمی عصبانی به نظر میرسید؛ به آقا رو کرد و گفت:
«شما در این ایام کرونا که همه از مراکز درمانی فراری هستند، یکی آمده آنجا استخدام شود، باید از این سؤالات بپرسی؟ نباید بپرسی وضع و حالش چگونه است که در این شرایط حاضر شده استخدام مرکز درمانی شود؟ مگر قرار است آنجا چه کاری انجام دهد که این سؤالات را میپرسی؟» حرف مهمترش را گذاشت آخر بگوید: «نمیپرسی با یتیمی چه کرد؟ وقتی مادرش ماند و دو سه بچه یتیم، آمدی بپرسی این بچه چگونه بزرگ شد؟ الان حاضری بپرسی خرج خانوادهاش از کجا میآید؟ بلدی بپرسی چگونه میشود کمکشان کرد تا درمانده نشوند؟» عصبانیتر شده بود و گفت: «برو آقا، برو!»
ماجرا را که میشنیدم، فقط به این فکر میکردم که ما همیشه نفهمیدیم درباره چه چیز باید تحقیق کنیم. همیشه انگار تحقیقاتمان برای پاسخ دادن به سؤالات غلط بوده است. سؤال غلط باعث جواب غلط، راه غلط، سیاست غلط و تصمیم غلط میشود. پیرمرد فهمید که سؤال تحقیق غلط است.
داستان واقعی و اسامی ساختگی است.
انتهای پیام/د