به گزارش خبرنگار سبزوارنیوز ، سید مصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالملل و سیاست خارجه در گفتوگوی ویژه خبری در مورد تصور اذهان عمومی از جنگ نرمی که ترامپ از خود برجای گذاشته است، گفت: دیدگاه داخلی که درمورد ترامپ وجود دارد این است، که او را قدرتمند میبینند؛ زیرا تصویری هالیوودی و قدرتمندانه از جنگ نرم در فضای رسانهای ایجاد کردهاست.
این درحالیست که بسیاری از سیاستمداران آمریکایی از این وضعیت داخلی در آمریکا هم غافلگیر شدهاند؛ یعنی گمان نمیکردند که وضعیت تا این حد منتقد است. دلیل اصلی این امر آن است که نخبگان سیاسی هزینههای بسیاری را در آن سوی مرزها قرار دارند ازجمله: هزینههای نظامی برای گسترش هژمونی و تثبیت هژمونی، در راستای جهانیسازی هم اقداماتی که انجام دادند: خروج خطوط تولید از آمریکا برای کارگر ارزان در اقصی نقاط جهان که نتیجه آن افزایش هزینهها در بیرون از آمریکا شد و آوردهای برای داخل جامعه آمریکا به همراه نداشت؛ جامعهای که زیر ساختهای آن فرسوده و کهنه است؛ آقای ترامپ هم در کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ اشاره کرده بود با آن هزینهای که در آسیا صرف کردهایم، میتوانستیم آمریکا را سه بار آسفالت کنیم. همچنین وضعیت ایستگاههای مترو همانطور که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، فرسوده است؛ حتی تسلیحات اتمی هم همین وضع را دارند.
این هزینههای بیرونی جامعه منجر میشود، جامعه دچار فقر بیشتری شود و باعث میشود بخشی از مردم دچار معضلات بشوند.
افول در آمریکا صرفا به پوشش تامین اجتماعی و ... محدود نمیشود بلکه دلایل بسیار زیادی دارد. وقتی مردم در ایالتهای داخلی میدیدند وضعیت اقتصادی روبه وخامت هست و کمکهای دولتی در یک نظام سرمایهداری کمرنگتر میشود، وقتی میدیدند که در شهرهای بزرگ افرادی از کشورها و با زبانهای مختلف صحبت میکنند -حتی با ۵ یا ۶ زبان مختلف-
بنابراین جامعه، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در وضعیتی بود، که رضایت از نخبگان سیاسی چپ و راست وجود نداشت. بنابراین کارنامه غلط آنها باعث شد جامعه بعد از اوباما به جایی برسد که آقای ترامپ را انتخاب کند؛ ترامپی که سواستفادهچی بود، کارنامه سیاسی نداشت، اما کارنامه اقتصادی داشت و مردم میدانستند که او شارلاتان هست و رئیسجمهوری کشور به عنوان فرمانده کل قوا باید فضایل اخلاقی نمونهای داشته باشد. اما با این حال کسی را انتخاب کردند که دارای رذایل اخلاقی و زدوبند و فساد اقتصادی و ... بود.
مردم آمریکا به ترامپ پناه آوردند
بنابراین مردم آمریکا چقدر ناامید بودند، که به همچنین آدمی پناه آوردند. ترامپ با زرنگی توانست رهبری این گروهها را به عهده بگیرد؛ همچنین با طرح شعارهای پوپولیستی در کارزار انتخاباتی خود و چندین سال قبل هم در تلویزیون -به دلیل تاثیر فراوانی که در هدایت افکار عمومی داشت- شعارهایی از قبیل اینکه مشکل اقتصاد ما چین است و ... میداد.
پدیده پوپولیست به آمریکا محدود نمیشود
اما این پدیده پوپولیست و عوامگرایی فقط در آمریکا نیست.
در انگلستان یک آدم عوامگرایی به نام آقای جانسون در راس است و ... بنابراین جامعه غربی دچار مشکل است و وقتی مشکلات اقتصادی زیاد میشود، گسلها و مشکلات اجتماعی بیشتری مثل تبعیض نژادی فعال میشود.
در نتیجه مردم احساس نارضایتی بیشتری خواهند کرد.
ترامپ تولید دستگاه سیاسی آمریکاست
ترامپ جدا از اینکه تولید دستگاه لیبرال دموکراسی است، تولید دستگاه سیاسی آمریکا نیز هست؛ نارضایتیهای موجود در مردم به واسطه کارنامه بسیار بد امثال آقای بایدن و اوباماست.
بنابراین این ۷۵ میلیون در قالب اعتراضها، خود را در صحنه نشان میدهند. درحالی که رسانههای آمریکایی همواره سعی میکردند، افراد معترض را که فقیر هستند، تامین اجتماعی ندارند و... را به بیرون انعکاس ندهند و در تمرکز رسانهای خود قرار ندهند؛ چرا که سیستم کاپیتالیستی است و نه سوسیالیستی و نه اسلامی. این رسانه به دنبال حاکمان صاحب زور و قدرت است و آنها مشخص میکنند که رسانه باید چیکار کند.
بنابراین ترامپ توانست کنترل این معترضان را که در جامعه از دهه ۹۰ بودند، بدست بگیرد و وضعیت الان را بهوجود آورد.
شبکههای اجتماعی بیش از گذشته در چارچوب بازی کردند
وی در پاسخ به این سوال که چرا شبکههای اجتماعی حاضر به حذف ترامپ شدند، ادامه داد: هژمونی و قدرت نرم رسانههای آمریکایی و شبکههای اجتماعی بیشتر ذیل قدرت حزب دموکرات است. بنابراین در راستای سیاستگذاری اهداف کلان آمریکا و نخبگان سیاسی و طبقه حاکم حرکت میکنند؛ وقتی در خارج از کشور و در کشور رقیب مثل ایران، چین، روسیه، سوریه، عراق، لبنان این التهاب وجود داشته باشد، این رسانهها در امتداد سیاست خارجه آمریکا کار میکنند و سعی میکنند بیثباتی بهوجود آورند؛ برعکس وقتی داخل آمریکا به سمت التهاب در حرکت است، سعی میکنند جلوی التهاب را بگیرند و جامعه را از ۹۹ درجه آشوب به ۹۰ درجه بکشانند.
و تا قبل از یورش به کنگره موفقتر عمل کرده بودند، اما الان در این زمینه توفیقی ندارند.
بنابراین برای توییتر و فیسبوک و گوگل و اپل و آمازون و ... خط و نشان کشیدهاند، که باید بیش از پیش در چارچوب بازی کنند.
تمام تلاششان حذف صدای ترامپ است
همچنین محدودیتهایی که شبکههای اجتماعی برای ترامپ بهوجود آوردند فقط به او ختم نمیشود، بلکه صفحه مشاوران و مقامات نزدیک به او را هم بستند، صدها هزار نفر از طرفداران ترامپ اکانتهایشان را مسدود کردهاند. وقتی آقای ترامپ به اپلیکیشن پارلر روی آورد، بلافاصله آمازون خدمات خود را به پارلر برداشت و اپلیکیشن در حال حاضر کار نمیکند. گوگل و اپل هم بلافاصله دست به کار شدند و اپلیکشن پارلر را از خدمات خود حذف کردند. شرکتهای خصوصی هم برای اینکه جلوی درامد مالی را بگیرند، بلافاصله پا پس کشیدند. یعنی تمام تلاششان را میکنند، تا صدای او و طرفداران و همراهانشان را قطع کنند. توییتر رسانه کشور خودشان هست و طرفدار رسانه برانداز آمریکایی که نیست! بنابراین این رسانه را به جای اینکه فیلتر کنند، هدایتاش میکنند و کاری میکنند که خود توییتر این اقدام را انجام دهد و به اسم خودش تمام شود.
موضوع جالبتر این است که بعد از یورش به کنگره طرفداران ترامپ بیشتر شد و تمام رسانههای مخالف ترامپ مدعی شدند که طرفدارانش کم شدهاست. بنابراین تمام سعیشان را میکنند که هدایت افکار عمومی را بهدست بگیرند.
رسانههای آمریکایی ترسیدهاند
وضعیت حاضر حاکی از نوعی شتابزدگی و ترس رسانههاست. همچنین نیروی ۲۰ هزار نفرهای در واشنگتن مستقر کردهاند، که از مجموع نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق و سوریه بیشتر است آن هم در پایتخت آمریکا که ترامپ طرفدارانی ندارد. بنابراین شبکهها و رسانههای جمعی آن کنترل سابق را ندارد.
پس در گام اول به حذف ترامپ از شبکههای اجتماعی اقدام میکنند، که نتواند با افکار عمومی ارتباط برقرار کند. دوم حصر مالی برای او و طرفدانش است.
یعنی اگر ترامپ پول داشته باشد ممکن است شبکه تلویزیونی بزند و یا به قول خودش شبکهاجتماعی راهاندازی کند و جوری عمل میکنند که طرفدارانش ناامید شوند و دست از حمایتش بردارند و ترامپ مجبور میشود یا از آن کشور فرار کند یا در آنجا بماند و وضعیتش روزبهروز بدتر از گذشته بشود.
نقش رسانههای اجتماعی و رسمی در هدایت افکار عمومی در اینجا مهم است.
انتهای پیام/ن