همین اول بحث اعلام موضع بکنم و بگویم که با فروش اجزاء بدن به خارجی ها موافقم!
سال ها پیش لطیفه ای از عینک «ری بن» با آن دبدبه و کبکبکه آمریکایی بودنش بر سر زبان ها افتاده بود که جاسم رو تعقیب می کنند وقتی به مرز می رسد، تعقیب کنندگان محاصره اش می کنند و او مستأصل و درمانده می شود چون هیچ راه فراری ندارد. در همین حال به سرعت عینک را از چشمانش درمی آورد و به آن سوی مرز پرتاب می کند و می گوید: «ری بن» تو خودت رو نجات بده، بی خیال من و....!
حالا هم گویی با حکایتی که آقای نماینده درباره طرح فروش کلیه و قلب و کبد و الباقی اجزاء بدن به سایر کشورها در قالب صادرات را معرفی می کنند، بنده نیز می خواهم پیشنهاد بدهم، کبد مرا به کشورهای آمریکای لاتین بفرستید و به شرق آسیا ندهید چون معلوم نیست چه می خورند و چه به روز آن خواهند آورد، کلیه و طحال مرا به شمال آفریقا بفرستید و به دیگر نقاط دنیا ارسال نکنید، مغز استخوان و غضروفی اگر سالم مانده را به آمریکای شمالی بی زحمت بفرستید و پیش خودتان نگه ندارید!
ترجیح می دهم عنبیه و لوازم چشم و بینایی ام، به اروپا یا کشورهای اسکاندیناوی فرستاده شود چون فکر می کنم کافی است دیدنی هایی که اینجا دیده ام و نامردی هایی که هر روز با همین چشمانم در حق صنعت و کار و معیشت مردمانم جاری است...!
اگر کسی سراغ قلبم را گرفت، بگویید «اومثتب» دارد اگرچه شاید آدم مثبتی نبوده و دائم منفی می نوشت. بی زحمت در انتخاب کشور مقصد دقت بیشتری کنید حتی الامکان آب و هوای دیار خودمان را داشته باشد.
اما درباره استخوان ها، شرمنده که مشتری خاصی ندارد به هرحال یک فکری به حالش بکنید که خدای ناکرده، احساس نکنم هیچ کس در کوچه های استخوانم فریاد نمی زند!
انتهای پیام/د