به گزارش خبرنگار سبزوارنیوز ، دکتر حسن خجسته، دکترای مدیریت استراتژیک در برنامه اُحد در رادیو "گفتوگو" در پاسخ به این سوال که بعضیها میگویند توییتر محل جنگ واژههاست و یا شبکههای اجتماعی محل جنگ قابهاست، اما آیا این پلتفرمها محل دیکته کردن افکار و عقیدهها هستند، گفت: فارغ از بعد رسانهها، سیاست محل بایدها و نبایدهاست. همچنین در رسانهها این سیاست در دست کسانی است که قدرت مدیریت دارند، اما این قدرت نمیتواند من را وادار به کاری کند.
حاکمیت واقعی در دستان پنهان است
غرب بین حاکمیت پنهان و مردم، نهادهای مدنی گذاشته است و این موضوع در رسانهها بیشتر موضوعیت دارد. بنابراین این قدرت پنهان در همه جا بهخصوص در رسانه وجود دارد، که نقش فیلترینگ را در چارچوب حاکمیت بازی میکند.
تعبیر دنیای مجازی به علم زور
این تحلیلگر استراتژیک در ادامه به تعبیر علم سلطه از دنیای مجازی[سایبری] اشاره میکند: نظریهپردازان مختلفی به تعابیری از جمله علم سلطه و زور در این زمینه دست یافتند؛ بنابراین وقتی که پایهگذاران این علم به تسلط بودن ارتباطات اعتقاد داشتند، پس ما هم این ارتباطات را برمبنای سلطه و نه ارتباطات یاد میکنیم.
خجسته در مورد عملیات روانی بهکارگرفته شده در شبکههای اجتماعی، ادامه میدهد: 《از منظر ارتباطات باید بهدنبال رفیقی بود که از خود طرف کُندذهن باشد》که بتوان بر طرف مقابل تسلط یافت و عملیات روانی را انجام داد.
وی با اشاره به نگرانی که بابت شبکههای اجتماعی وجود دارد، خاطرنشان کرد: ماهیت وجودی شبکههای اجتماعی فردگرایی مطلق است؛ یعنی افراد فارغ از دیگران میتوانند حضور مطلق داشته باشند، اما در جوامعی که جمعگرایی در آن حکمفرماست، در تعارض با فردگرایی قرار میگیرد؛ به همین دلیل هر کاری باید بهصورت جعلی از هویت خارج از چارچوب اجتماعی و در زوایای فردی اتفاق بیفتد.
خجسته درمورد رسانههای جایگزین که بهنوعی آتش به اختیار هستند، تصریح کرد: زمانیکه که پلتفرمهای اصلی به منظور ارائه خدمات، کارایی خود را از دست بدهند، اینجاست که رسانههای جایگزین میتوانند کمککننده باشند.
پلتفرمها نقش ایدئولوژی را بازی میکنند
بنابراین به منظور تولید محتوا باید چارچوب این پلتفرمها را دانست؛ در واقع پلتفرم بهمثابه ایدئولوژی و یا ژانر سینمایی-تلویزیونی میماند که الزامات ذاتی خود را بر فرد تحمیل میکند.
حسن خجسته در مورد مفهوم سیاستگذاری در تولید محتوا اضافه میکند: سیاستگذاری مفهومی دو وجهی است، که اگر با معضلاتی روبهرو شویم، برای راهحل آن راهکار ارائه میدهیم و یا برعکس اتخاذ سیاستگذاری برای فرصتسازی است. در بحث فضای مجازی این سیاستگذاری ارتباطی، ناکام است؛ زیرا این سیاستگذاری نتوانسته در چارچوب خود بهکار گرفته شود. برای مثال، در فضای مجازی الزاماتی وجود دارد که یکی از آن ذاتی بودن یا تشخص سازی است. همچنین ویژگی دیگر این فضای مجازی، فردگرایی آن است که در شبکههای اجتماعی با هویت جعلی کاربر شکل میگیرد؛ درنتیجه در بحث سیاستگذاری باید به ماهیت این شبکههای ارتباطی که جمعگرا یا فردگرا هستند، توجه کرد. ضلع دیگر این سیاستگذاری بعد مخاطب است. اینکه مخاطب چه نیازهای ضروری و چه خواستههای کاذبی دارد که باید تفکیک صورت بگیرد. و ضلع دیگر هم اهداف و خواستههای فرد است. بنابراین حداقل در سیاستگذاری باید این سه راس رعایت شود، که معمولا بیشتر به یک ضلع آن که خواستههای سازمان است، توجه میشود.
در جمهوری اسلامی کمتر به مشتری مداری توجه میشود
در جمهوری اسلامی ارزش مشتریمداری بنابه دلایلی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، که اجرای سیاستگذاری را با مانع روبهرو میسازد.
این تحلیلگر درمورد اینکه چرا سیاستگذاری نمیتواند کامل اجرا شود، اشاره کرد: سیاستگذاری گزاره خاصی دارد، که باید به آن توجه کرد. گاهی بهدلیل نگاه فنی این سیاستگذاری لحاظ میشود؛ یعنی انجمن مخابرات این سیاستها را وضع میکند. گاهی هم این سیاستگذاریها از طریق اولیا که دغدغه اخلاقمداری دارند، وضع میشود. گروه دیگری هم هستند که دغدغه بازار و مشتریمداری دارند. بنابراین باتوجه به فضای مجازی باید اینسیاستها درنظر گرفته شود.
انتهای پیام/ن