اینکه ما صد سال قبل هم عمده مطالباتمان راه و جادهسازی و خیابان کشی باشد، شصت سال پیش هم آسفالت باشد؛ در دهسال گذشته هم همینطور و الان هم مطالبه آسفالت در صدر جدول مطالبات مردمی قرار بگیرد؛ نشان میدهد که با ما به عنوان نماینده مردم، یا به عنوان مدیر در انجام وظایف و یا به عنوان مردم در توسعه سطح انتظارات و تغییر ذائقه کوتاهی کردهایم.
باید قبول کنیم ما با تغییر دستاوردهای اجتماعات بشری، مطالبات خود را تغییر ندادهایم. بهعبارت دیگر میتوان مثالش را اینطور بگویم که یک پدر و مادری مدام بگوید که ما به کودک غذا میدهیم؛ بعد جلوی همه بگوید و حتی به خود بچه بگوید درحالیکه این جزو وظایف ذاتی پدر و مادر هست.
قابل فخر و هنر آنست که برای تربیت این بچه ارزش افزوده بیاورد. بچه هم که نمیتواند تا بزرگسالی فقط بگوید به من فقط غذا بدهید و مطمئناً انتظارات و مطالبات متفاوتی را در جریان رشد و تکامل خواهد داشت.
شهر هم مانند یک انسان، موجود زنده است و در مسیر رشد و بالیدگی، پروسهای را طی میکند و همیشه هم دارای حس و ذائقه و ایدئولوژی هست. اینکه ما میبینیم که در این عصر در کشور ما از شهرهای هوشمند خبر چندانی وجود ندارد و در شهری مانند تبریز با قدمت و جایگاهی بینالمللی در قرون گذشته، مطالبات مردمش بیشتر بر روی آسفالت متمرکز هست باید متوجه باشیم که یک جای کار مشکل دارد. آنچه که مسلم است ما کیفیت کار را فدای کمیّت کردهایم به عبارتی دیگر آیا واقعآ ما جامعهای کوتاه مدت به سر می بریم.
نهایتاً این میشود که مجدداً میلیاردها تومان هزینه خواهیم کرد و باز هم نارضایتی مردم وجود خواهد داشت. به نظر من آسفالت در مقوله مدرنیزاسیون قرار دارد و تا زمانی که رفتارهای مدرنیته نهادینه نشود مدرنیزاسیون نمیتواند حتی با ایجاد رفاه برای یک جامعه، رضایتمندی مردم را افزایش دهد. اگر در سایتها، خبری از آسفالت درج شود؛ شاید میزان سین و لایک آن خیلی خیلی بیشتر از این خواهد بود که بگویند مدیریت شهری را بر مبنای شهر هوشمند بناکردهایم و یا ده درصد حملونقل شهری را با استفاده از زیرساختهای فناوری و الکترونیکی، کاهش دادهایم.
این در حالی است که اگر در مقابل بگوییم که ده کیلومتر از مسیر خیابانهای سطح شهر را آسفالت کردهایم شما ببینید چه استقبالی خواهد شد! در داستان کرونا هم تلنگر بزرگی بود بر مدیریت شهری و بر مدیریت جهانی که ما باید و باید سریعاً به سمت زیرساختهای شهر هوشمند حرکت کنیم.
تا بدین طریق بتوانیم اقتصاد و کارآفرینی مرتبط با این موضوع را بدست آوریم تا بتوانیم به جهان و به عرصههای بینالمللی وصل بشویم و جایگاه خود را بهعنوان یک شهر کهن و صاحب میراث فرهنگی نشان دهیم. اینکه سال هزار و سیصد و نود و نه را هم ما سرگرم آسفالت بشویم و در زیرساختهای اصلی شهر حرکت نکنیم این یک اشکال بزرگ خواهد بود.
به نظر من شهرهای جدید حملونقل هوشمند میخواهند. مسیرهای سریع جابجایی مسافرین را میخواهند اما از طریق اتوبوسها، مترو، مسیرهای ویژه و مسیرهای دوچرخه و مسیرهای پیادهروی نه با خیابان کشی و آسفالت دهی. در شهرهای مدرن برگزاری فستیوالهای بینالمللی، گردشگری، فضای سبز، ورزش همگانی و هنر و شهر هوشمند مطالبات اولیه مردم به حساب میآیند.
آسفالت شهر هوشمند به طور اتوماتیکوار به دلیل سرازیر شدن ثروت، اجرایی خواهد شد و نیازی نیست تا این همه در خصوص آن صحبت شود. بدون اینکه من نیکوخصلت بخواهم که بگویم برای شما آسفالت خواهیم آورد و یا اینکه به قول معروف منتی برگردن مردم باشد؛ آسفالت خودبخود و اتوماتیکوار با کیفیتی مناسب رقم خواهد خورد.
ما در طول دو و نیم سال گذشته در خصوص افزایش سرانه پارکهای سطح شهر موفق عمل کردهایم؛ اما چقدر در مسیر حملونقل پاک موفق ظاهر شده ایم. البته ما در افزایش مسیر مترو نیز یک رکورد قابل توجهی بر جا گذاشتهایم. با اینحال سیاستهای نادرستی در دهههای گذشته برای حمل و نقل شهر تبریز ترسیم شده است که از این بابت تاوان بسیار سختی را متحمل شدهایم و میشویم. الان هم احتمال دارد که تصمیماتی بگیریم که برای آیندگان مشکلساز بشود و باید بسیار دقت کنیم.
انتظار من رسیدن به شهر و استانی هوشمند است در این صورت است که حملونقلهای بینشهری بیست درصد کاهش پیدا میکند؛ تصادفات جادهای و معلولیتها کاهش پیدا میکند و صرفه جویی در وقت و شادی شهر را ببینید چقدر افزایش پیدا خواهد کرد.
سرعت اجرایی و سلامت اداری افزایش مییابد و بسیار بسیار موارد دیگر. بنابراین ما باید قبول کنیم و تغییر رفتار دهیم آسفالت وظیفه ذاتی شهرداری است و این اصلاً نباید مثل نفس کشیدن مورد بررسی و بحث و شک قرار بگیرد. اما بعضاً اصطلاحی هست که میگویند بهعنوان مثال دیگر وظیفه دانشگاهها تدریس نیست؛ پس چیست؟ تولید علم هست؛ تولید ثروت هست؛ حل مشکلات و تمدنسازی هست و این بدین معنی نیست که دیگر در دانشگاهها تدریس نمیشود؛ بلکه تدریس میشود ولی دیگر وظیفه اصلی دانشگاه آموزش نیست.
به عبارتی دیگر، در مدیریت شهری اولویت جامعه امروزی، رویکردهایی همچون هوشمندسازی، کارآفرینی، ثروت آفرینی، ایجاد خاطرات خوب و شادی باید مد نظر باشد.