دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم.
مقدس اردبیلی پرسید: آقا خُب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟
گفت : او هم بالاخره اخلاص ندارد ! شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمهشب دلو انداخت آب از چاه بکشد دید طلا بالا آمد ، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب میخواهم برای نماز شب، کمک کن!
مقدس گفت: بله شنیدم ...
حمامی گفت : آنجا ، نصفهشب ، کسی بوده با مقدس؟
مقدس گفت: نه ظاهراً نبوده ...
حمامی گفت: پس چطور همه خبردار شدند؟ پس معلوم میشود خالص خالص نیست !
و مقدس اردبیلی میگوید یک دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که: ریا، پنهانتر از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است.
سعی کنیم آن باشیم که خدا میخواهد نه آن باشیم که خود میخواهیم و مغرور نشویم که شنا گران را هم آب میبرد!
حالا هركس بسته غذایی به كسی داد،
درخانهای یا كوچه ای یا قبرستانی را ضدعفونی كرد،
ودهها كار دیگر...
هی عكس نگیرید!
تا اول دوربین آماده نباشد پا از پا جلوتر نمیگذارند و دهها عكس گرفته میشود درحالت های گوناگون.
خدا تو این همه نعمت وكرامت به بندگانت میدهی تا به حال کسی ندیدهات، اما بندگانت یک قرص نان میدهند به یک نیازمند و دهها عكس میگیرند و ده نفر را همراه خود میبرند و همه جا را پر میکنند که مبادا کسی نمانده باشه که نبیند عکس آنها را!
خدایا شكرت
خدایی حق خودت است و بس...