به گزارش سبزوارنیوز ، یکی از تکان دهنده ترین ماجراهای تجاوز به دختران این بار با قصد سودجویی از نوزادان حاصل این تجاوز به رسانه ها درز کرده است. این بار ماجرا برای دخترانی روی داده که از دست کشتار و غارتگری های گروه بوکوحرام در نیجریه جان به در برده بودند اما اسیر تبه کارانی شدند که با فریب دختران از آنها به عنوان برده جنسی استفاده کرده و فرزندانی را هم که از این تجاوز متولد شده اند را هم به فروش رسانده اند.
به دام کشاندن دختران به بهانه شغل خدمتکار خانگی
ماجرای این دختران در سایت فرادید به این شکل روایت شده است؛ ژانویه دو سالِ گذشته، وقتی مریمِ ۱۶ساله برای آوردنِ آب از چادرش در اردوگاهِ آوارگانِ داخلیِ مدیناتو در ایالتِ شمالشرقی بُرنو در نیجریه خارج شد، زنی میانسال به نامِ «خاله کیکی» به سراغش رفت. او از مریم پرسید آیا علاقه دارد به شهرِ اِنوگو برود و در ازایِ دریافتِ حقوقِ ماهیانه به عنوانِ خدمتکارِ خانگی کار کند! مریم که اکنون ۱۷ سال دارد، بلافاصله به این پیشنهاد جواب مثبت دارد و بهسرعت بار سفرش را بست که فردای همان روز به شهر برود.
او داستان را برای دختر عموی ۱۷سالهاش رودا هم تعریف کرد و به او پیشنهاد کرد سراغِ خاله کیکی را بگیرد. وقتی رودا، که حالا ۱۸سال دارد، روز بعد با خاله کیکی ملاقات کرد، از او پرسید آیا برای او هم پیشنهادی دارد! زن خیلی زود موافقت کرد و رودا هم چشمدانش را بست.
خاله ای که دختران را فریب میداد
اول آنها با خاله کیکی به مایدوگوری رفتند. بعد در یک سفرِ ۱۲ساعته راهی ابوجا شدند. آنها شب را در خانه زنی که از آشنایانِ خاله کی کی بود سپری کردند. روز بعد، بعد از ۹ساعت، بالاخره به انوگو رسیدند. خاله کی کی آنها را به یک ساختمان برد و به پیرزنی به نام «اِمما» تحویلشان داد و به جفتشان گوشزد کرد هر کاری پیرزن میگوید انجام دهند.
دختران تصور کردند همانطور که خاله کیکی متقاعدشان کرده بود، شغلشان تمیز کردنِ ساختمان و انجامِ کارهای خانه است. اما کارفرمای جدید آنها فکرِ دیگری در سر داشت.
شکنجه و تجاوز مداوم و گروهی
مریم میگوید: «شب اول امما هر کدام از ما دوتا را در دو اتاق جداگانه جا داد. ما تعجب کردیم، چون دخترانِ دیگر با هم در یک اتاق بودند. بعضی اتاقها ۴نفره بود.» مریم میگوید؛ همان شب مردی به اتاقش آمده و به او تجاوز کرده است. همین اتقاق برای رودا هم افتاد، اما متجاوزِ او سنگدلتر بود. رودا میگوید: «وقتی سعی کردم فریاد بزنم، او دهانم را بست و کشیدهای محکم زیر گوشم زد و اگر گریه میکردم محکمتر میزد.»
دخترانی که به این سرنوشت دچار شده اند میگویند تقریباً هر روز چندین مرد به آنها تجاوز میکردند.
هر دو دختر در عرضِ یکماه بادار شدند. اما هنوز هم به آنها تجاوز میشد. رودا میگوید: «فرقی نداشت که ۶ هفتهای باردار باشید یا ۶ ماهه آنها به هر حال کارشان را میکردند.»
مریم به کمکِ مامایی که همیشه از بیرون میآمد یک پسر به دنیا آورد. اما بچه را از او گرفتند. ۳روز بعد، قاچاقچیان او را با چشمانِ بسته به یک ایستگاهِ اتوبوس بردند و مطمئن شدند که به شمال بر میگردد. مریم میگوید: «آنها نمیخواستند من راهِ ساختمان را یاد بگیرم برای همین صورتم را پوشاندند. آنها ۵۵دلار به من دادند تا بتوانم هزینه سفرم را بپردازم.
مادرانی که حتی نمی دانند نوزادشان را چند فروخته اند
مریم نمیداند فرزندش را چند فروختهاند. آبانگ رابرت، رئیسِ روابط عمومیِ طرح صلح و توسعه کاپریکان، یک سازمانِ غیردولتی که در زمینه بهبودِ زندگیِ قربانیانِ قاچاقِ انسان فعالیت میکند، میگوید: «برخی از قاچاقچیان به قربانیانشان اجازه میدهند که بعد از تولد بچه بروند، چون باور دارند که اگر دختران مدتِ طولانی در آنجا بمانند میتوانند خطری برای تجارتشان ایجاد کنند..»
در این گزارش نوشته است: کارخانههای بچه در بخشهای جنوبیِ نیجریه رایجترند. همچنین این موضوع نیز در گزارش مطرح شده است که نیروهای امنیتی طی سال گذشته طی یک عملیات گسترده به چند کارخانه تولید بچه حمله کردند و ۱۹ دختر باردار و ۵ کودک را نجات دادند.
انتهای پیام /ک