این امر اگرچه از سوی رسانه های داخلی چندان مورد توجه واقع نشد اما این بی اعتنایی خود خواسته یا فرمایشی رسانه ای نمی تواند از اهمیت و تلخی موضوع بکاهد.
بعد از کوچ دهها نفر از قهرمانان و مدال آوران سرشناس کشورمان به سایر کشور های دنیا و پذیرفتن تابعیت آن ممالک حالا شاهد آن هستیم که نمایندگان برخی کشورها حتی حاضر به مسابقه دادن با ملی پوشان ما هم نیستند!
این خطر را اگر جدی نگیریم به زودی باید شاهد انزوای بیشتر ورزش کشورمان باشیم.. اگر کشورهای عربی به تاسی از رفتار دور از باور عراق و فلسطین که طی چند دهه اخیر هزینه های گزافی را متوجه ورزش و ملت ایران کرده اند ، از حضور در میدان مسابقه با نفرات ما سر باز زنند چه دست آویز مهمی برای دشمنان ایران برای حذف کامل ورزشکاران مان آنهم در آستانه المپیک خواهد بود!
نادیده گرفته شدن حق میزبانی تیم ملی و باشگاههای ایرانی در انتخابی جام جهانی و مقدماتی جام باشگاههای آسیا از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا که تیم ملی و نمایندگان باشگاهی مان را مجبور به تبعیت از تصمیم خصمانه AFC کرده و باید در بحرین ، عربستان و هندی به میدان بروند که این آخری هیچ محلی از اعراب در فوتبال آسیا ندارد اما برای میزبانی بر ما ترجیح داده شده اند! این دهن کجی به مدیریت ورزش و فدراسیون فوتبال ایران است اما نه تنها با اقدام عاجلی از سوی مسوولین مواجه نمی شود که رسانه ها هم در برابر این کمکاری و اهمال مهر سکوت بر لب زده و عامل اصلی این نا بسامانی را مواخذه و بازخواست نمی کنند!
عملکرد فجیع سلطانی فر در ردای صدارت ورزش ایران آنقدر افتضاح است که می توان از دلش پرونده های قضایی متعددی بیرون آورده و مورد پیگرد قرار داد اما اینکه نقد چندانی به این عملکرد فاجعه بار صورت نمی گیرد را باید در خیانت برخی رسانه ها و رسانه ای ها جستجو کرد!
صاحبان قلم و تریبونی که هر یک به نوعی خریداری شده و سر در آخور وزارت ورزش دارند! برخی ها حکم مشاور دارند و بعضی دیگر به عنوان روابط عمومی و خصوصی و ... فعالیت می کنند. دیگر از قلم های مستقلی که حق را مطالبه گری کنند خبری نیست چرا که توسط صاحبان رسانه مطرود و خانه نشین شده اند. کافی ست نقد نرم یا تندی بر عملکرد مسوولی داشته باشی تا به سرعت از مدار خارج شده و تنها مخاطب نوشته هایت صفحات شخصی فضای مجازی باشد!
پای سلطانی فر در ماجرای ویلموتس آنقدر وسط بود که بشود مقدمات محاکمه اش را چید اما نه نمایندگان مجلس و نه اهالی نقد و نه دستگاه قضا علاقه چندانی به ورود به این قرار داد ننگین نشان ندادند. در این بین برخی صدا ها و انتقادات شنیده شد اما قبل از آنکه تبدیل به فریاد شود مشمول صدا خفه کن سازمان یافته گردید!
ورزش آخرین سرگرمی و دلخوشی مردم ماست که با خطر جدی مواجه شده است. استقلال و پرسپولیس که بارها وعده واگذاری شان به بخش خصوصی را دادند همچنان گروگان دولت بوده و ارائه سهامشان در بورس به شاید وقتی دیگر موکول شده است.پرسپولیس ونتایج سالهای اخیرش را نبینید که به نوعی فوتبال درمانی برای از یاد بردن مشکلات ، گرفتاری ها و گرانی ها بود که آنهم به عنوان تنها پروژه در دست پیشرفت دولت ووزیر ورزشش به سرانجام نرسید ،استقلال را ببینید که هر بار به شکلی قوی و ضعیف شده است. مربیان و بازیکنان موفق سر بزنگاه نتیجه گیری از این تیم فراری داده شده و حسرت هواداران شان را رقم زده اند. تیم ملی را ببینید که بعد از سالها شکست ناپذیری و دو صعود مستقیم به جام جهانی در همین دور اول مقدماتی به مشکل خورده و کارمان به اما و اگر کشیده شده است!
سایر رشته های ورزشی هم از این قاعده مستثنی نیستند. ووشو کاران که با مدال ها و افتخاراتشان باعث ارتقاء جایگاه علی نژاد به معاون ورزش قهرمانی وزیر شدند دوپینگی از کار در آمده، قهرمانان تکواندو ، کشتی، جودو ، شطرنج قایقرانی ، ژیمناستیک و ... به کشور های دیگر پناهنده شده اند! در همین شطرنج با شادی پریدر که تمام زندگی اش را به پای این رشته گذاشته چه کردند؟!
نمایندگان مجلس در توجیه عدم استیضاح وزیر ورزش ، رو به پایان بودن عمر دولت را مطرح میکنند اما با توجه به اتفاقات و افتضاحات رخداده ، آیا مهلت دادن به وزیری چون سلطانی فر که ورزش ایران را به قهقرا برده است، ظلم به جامعه و ورزش ایران نیست؟
انتهای پیام/د