چندی است که متاسفانه نکونامی سبزوار با اخبار ناخوشایندی در سطح کشور و حتی در رسانه های خارج از کشور مخدوش گشته بگونه ای که هر چه تلاش شده و بشود سبزوار را با سبقه فرهنگی و حتی سابقه مذهبی اش بعنوان دارالمومنین معرفی و بازشناسانیم و جذبه و جاذبه ای برای توجه بیشتر و نیز استفاده از ظرفیت های بالقوه کشور در مسیر توسعه و ارتقاء فراهم آوریم ، با اینگونه خبرها آن تلاشها بی ثمر و عملا جایگاه مان در اذهان تنزل یافته و ره بجایی نخواهیم برد.
در همین یکی دو روز اخیر خبر تاسف بار کودک آزاری در روستای نهالدان در فضای رسانه ای کشور و خارج بازتاب گسترده ای یافت که بجای خود جای تاسف دارد و قطعا مردم نیکوسرشت این دیار از اینگونه رفتارها تبری می جویند. ولی آنچه که موضوع را برای منِ نگارنده بیشتر دردناک نمود این بود که رسانه ها (حتی رسانه های محلی) این کودک با غیرت سربدار را داورزنی و آن ناخلف آزار رسان را سبزواری معرفی نموده و می نمایند که بسی جای تامل دارد .
مگر نه این است که ما داعیه خراسان غربی داریم ؟ مگر جز این است که همه ما اعم از داورزن و خوشاب ، جوین و جغتای ، ششتمد و روداب خود را وارث خون سربداران می دانیم و به آن می بالیم ؟ مگر اینجا و آنجا نام سبزوار بزرگ را بکار نمی بریم ؟ و .....
ما را چه شده است که خود را اینگونه معرفی می کنیم ؟ چه کس یا کسانی این کوتاهی ها را روا می دارند ؟ جذب مخاطب به چه قیمت ؟ همه ما آنهم در این وانفسای رسانه ای رسالتی داریم چه آنکه قلم می زند و آنکه می خواند و آنکه بازنشر می دهد .
نیک می دانم آنانکه خود را متعلق به این دیار میدانند هرگز به مخدوش شدن اعتبار دیرینه آن رضایت نمی دهند زیرا که :
سبزیم که از نسل بهاران هستیم
پاکیم که از تبار باران هستیم
دور است ز ما تن به مذلت دادن
ما وارث خون سربداران هستیم
انتهای پیام/د