به گزارش سبزوارنیوز ، متن کامل یادداشت این روزنامه نگار کهنه کار از این قرار است:
نیروهای فکری و تحلیل گران اصلاحات انگار توان تحلیل واقعیت را از دست داده اند و رفتار و گفتارشان به «ضد واقعیت» تبدیل شده است. تفاوت در اینجاست که از نظر مردم، در صحنه انتخابات و به دقیقه اکنون، « واقعیت به گوساله شبیه تر است تا خدا» آنها می خواهند ماهی های آزاد دریاچه را در تور انتخابات گیر بیندازند، در حالی که ماهی ها مدتی است از آنجا رفته اند.
این همان ضد واقعیتی است که ملت آن را می بیند، اما اصلاح طلبان از سر طیف تا دم آن، انگار قادر نیستند آن را درک کنند.آنها سعی دارند در دل دوست به هر حیله رهی باز کنند، اما چیرگی نیروهای کنشگر با سلیقه ها و حتی دیدگاه های متفاوت، در عدم مشارکت در انتخابات_ که اکثر آنها برآنند که : جوری که تو می کنی در اسلام_ در ملت کافری ندیدم_ به این معناست که واکنشگران در 28 خرداد با حد اقل رای واجدین شرایط؛ برندۀ انتخابات هستند و این درحالی رخ می دهد که نیروی اکثریت از آنچه می تواند انجام دهد بکلی جدا شده است.
ناتوانی در تاویل واقعیت، فهم عمیق معنای رویداد های جاری را غیر ممکن می نماید، از سوی دیگر صحابه اقلیت با ضد واقعیت دیگری مواجه است. واقعیت این است که اقلیت و نیروهای ضعیف (به دلیل قلت و کمیت، ضعیف)، خواهند توانست بر نیروی اکثریت چیرگی یابند. این مساله هرچند صورتی واقعی به خود خواهد گرفت اما یک ضد واقعیت است.
از این نظر چنین است که نیروی اقلیت نخواهد توانست به چنان تجمیع و اتحاد درون و برون خویش دست یابد و نیرویی فراهم کند که بتواند خود را به اکثریت برساند و با تمسک به آن پیروز ماجرا باشد. برای همین پیروزی با حداقل آنچه می توانندانجام دهند و بدون اکثریت، همان ضد واقعیت پشمالویی است که شبیه ترین به واقعیت را صورتبندی خواهد کرد.
درد ناشی از یک باخت تاریخی برای اصلاح طلبان، در کنار لذت ناشی از یک برد تاریخی برای اصولگرایان، هردو به سود کسانی خواهد بود که کنشگرانه و نه به صورت یک انفعال در جمع و دورن اکثریت فعال و کنشگر قرار دارند.
سر فرود آوردن در مقابل واقعیت مستقر، و پذیرفتن این که اتمسفر حاکم بر فضای انتخابات به منزلۀ یک عنصر خارجی پوزیتیویستی مدرن، تجربه ای است که جهان آینده کشور را در دست کنشگران جوان قرار خواهد داد، واجد ارزش های فراوانی است.
در صورتی که جوانگرایی، اصولگرایانه در دولت حد اقلی آتی به صورت یک استراتژی و در عمل به صورت یک واقعیت عینی رخ نماید، شرایط برای تعامل با کنشگران جوان سوی دیگر ماجرا، در آینده وضعیت بهتری برای کشور رقم خواهد زد.
چنانچه دامنۀ تعامل در دولت آینده اصولگرا، با نیروهای مستعد پراگماتیست و عقیده مند به اصلاح امور، و کنشگرانی که در جهت مخالف دولت ایستاده اند سازنده و گسترده باشد، آنگاه باید منتطر پوست اندازی در نیروها و نمایندگان هر دو گروه اصولگرایی و اصلاح طلبی بود.
چنانچه بجای تعامل، تسویه و تصفیه، راهی باشد که دولت حد اقلی با سویه انتقامجویی به دنبال آن باشد( که چندان بعید نیست) آنگاه باید منتظر تسویه های خونین هم بود.
این که کنشگران قهر کرده با صندوق با چه میزان، از جهت کمی و با چه رویکردی از جهت کیفی از دولت آینده رانده یا جذب آن شوند، در روی دادن هرکدام از پیشامد های احتمالی فوق، تعیین کننده خواهد بود.
اصولگرایان در دولت آتی به بازیافت کدام امر ایجابی تاکید خواهند داشت و حاضر خواهند بود برای آن هزینه کنند، و کیفیت نیروهای متناظر با آن را چگونه تامین خواهند کرد؟ پرسشی است که پاسخ دادن به آن با دشواری و پیچیدگی هایی همراه است.
یکی از این دشواری ها، مربوط به« ناتوانی در تاویل»،« بی خبری از کیفیت نیروها» و دست آخر «واقعیت انگاریِ ضد واقعیت» توسط اقلیت پیروز خواهد بود. احتمال درستی گزاره فوق بسیار زیاد است.
هنگامی که علاقه به امر واقع در سویه پوزیتیویستی، با تیزی پیکان ایدئولوژی_که جنبه های بخار افزاری واقعیت را بر اصل آن ترجیح می دهد_ برخورد کند، و تخریب انسانگرایی و واقعیت انسانی به جای ستایش صلح آمیز آن، به بازیافت محتوای دیالیتیکی در چارچوب رفتارهای ناگریز و گریز، خواهد انجامید، نیز، تسویه و تصفیه را جانشین تعامل خواهد کرد.
این منازعه قهرا در پشت پرده و پشت درهای بسته، صورت نخواهد گرفت، زیرا چنین مجالی نخواهد یافت، اما در اتاق های شیشه ای هم رخ نخواهد داد. از سوی دیگر هرگز نخواهد توانست فرادست بودن کنشگری اجتماعی و سیاسی را نسبت به موقعیت خود،فراموش کند و یا به آن بی توجه باشد.زیرا پتانسیل نهفته در کنشگری 1400 با تمام دروه های پیشین تفاوت زیربنایی و بنیادین دارد. همچنین شامل نهفته هایی است که ماهیت آن چندان آشکار نشده است.
به هر حال، اکنون انشقاق ها، تفاوت ها، و رویکردهای_ گاهی متقابل نسبت به هم_ و عملگرا، اکنون به دوپاره در بین ملت و چند پاره در درون حاکمیت تقسیم شده است.
کنشگران اکثریت که رای نمی دهند و واکنشگرانی که رای می دهند. ( وجه بینا بینی در حال از بین رفتن است و وزن چندانی در صورت بندی های آتی نخواهد داشت. ) تنازع بر سر قرایت های رادیکال اسلامی از حکومت و جمهوری خواهان در بدنۀ حاکمیت همچنان ادامه خواهد یافت. تا جایی که سرمایه اجتماعی حد اقلی باقی مانده نیز، از نظر کمی با کاهش روبرو خواهد شد و از نطر کیفی، جابجایی در پایگان و پایگاه اجتماعی در آن رخ خواهد نمود.
شیوع نیروهای کنشگر، امروز بیشتر از دیروز است و در آینده نزدیک بیشتر هم خواهد شد.هر چند غلبه اقلیت با آلودگی نیرومندان هر دو جناح همراه شده است و بندگان بر خدایگان چیرگی خواهند یافت، اما در این مساله یک موضوع بسیار مهم نهفته است، و آن عبارت است از این که« وارونگی سروری دولت، و صاحبان ملک و ملت» بسیار نزدیک است و ما آاز این پس دولت و حاکمیت را جز در هیاتی واژگون نسبت به ملت نخواهیم یافت.
انتهای پیام/د