صولت فروتن، روزنامه نگار
دوست نازنین قلم دلسوزی که همچون من خانه به دوش مطبوعات و رسانههاست پرسید: اگر مدیریت رسانهها اعم از روزنامه ها و خبرگزاریها و این طفل بیش فعال مجازی را به شما بسپارند چه خواهید کرد؟!
با این پرسش جدی، ابتدا به سادگی برخورد کردم. و در واقع عامدانه آن را پشت گوش انداختم. همانطور که عامدانه و حتی لجوجانه عدهای هستند که مطبوعات و خبر و شفافیتهای رسانهای را مدتهاست پشت گوش انداختهاند.
این عده چه کسانی اند؟!
این سوالی است که عموما و معمولا در ایران این سالها، نه در حوزه رسانهها، که در حوزههای مختلف دیگر هم بیپاسخ مانده است.
و این بیپاسخی، ناتوانی در یافتن پاسخ و از آن مهمتر نبود جسارت و جرات در پیگیریها (که البته دلایلش هم مشخص و واضح است) خود نخستین نقطه ضعف مطبوعات ماست.
ما اهالی رسانه، قدرت، مجال و چه بسا حتی توان و تخصصی در پرسشگری، پیگیری و یقهگیری نداریم.
ما حتی از پس برگزاری یک جشنواره و نمایشگاه مطبوعات ساده که دست کم محل دیدار یاران قدیم و جدید رسانهها بود، بر نمی آییم. حالا نه اینکه نمایشگاه مطبوعات خیلی تحفه نطنزی بود؛ اما وقتی این حداقل کار و مجال از ما دریغ شده است و از دیوار صدا درآمده اما از اهالی مطبوعات خیر، سخن گفتن از کارهای اساسی تر آب در هاون کوبیدن است.
راستی از دوستان رسانهای کسی یادش می آید آخرین نمایشگاه و جشنواره مطبوعات کی و کجا، چرا و چگونه برگزار شد؟!
حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
من اگر کاره ای بودم، اولین کاری که می کردم این بود که بساط جشنواره و نمایشگاه مطبوعات را دوباره به راه بیندازم.
بعد چراغ به دست میگرفتم و میرفتم به سراغ یک یک آنهایی که استخوان خرد کرده بودند در تحریریهها، خاک خورده بودند و نفسنفس زده بودند برای تهیه یک خبر، یک گزارش و ... یک روح عصیانگر شجاع مستقل خبری داشتند.
همانهایی که خوب بودند و حالا معلوم نیست کجایند؟!
همانهایی که عطای این کار را به لقایش بخشیدهاند و رفتهاند اما هنوز دلشان با کارهای مطبوعاتی است.
باقی این نوشتار بماند برای وقتی که مطالبه ای و انگیزه ای بود و کسی وکسانی بیایند و بگویند: خب، بعدش چی؟
آن وقت فهرست بسیاری از کارهایی را که میشود و باید برای رسانههای رنجور این مملکت کرد؛ ردیف خواهم کرد.
آن وقت پرسشهای اساسی را می شود مطرح کرد و پاسخ داد.
عزت زیاد
تهران اول شهریور 400
انتهای پیام/د