استاد دکتر صادق رضا شفق ( زاده ۱ فروردین؟ ۱۲۷۹ تبریز -- درگذشته ۱۷ شهریور ۱۳۵۰ تهران )، استاد ادبیات فارسی، نویسنده، خطیب و سیاستمدار ایرانی، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش تبریز گذرانید.
در استبداد صغیر و واقعه به توپ بستن مجلس بهدستور محمدعلیشاه در سال ۱۲۸۷شاهد پایداری مردم تبریز به فرماندهی ستار خان و جانفشانی معلم جوان آمریکایی اش هوارد باسکرویل در دفاع از مشروطیت در تبریز بود. پس از فتح تهران توسط نیروهای سپهدار تنکابنی و سردار اسعد بختیاری و پناهندگی محمدعلی شاه به سفارت روسیه و برقراری دوباره نظام سیاسی مشروطه، رضازاده با چندتن از آزادیخواهان، انجمنی به نام جمعیت وطنخواهان تشکیل دادند و روزنامه شفق را از شهریور ۱۲۸۹ منتشر کردند و چنین بود که به رسم زمان کلمه شفق به نام خانوادگی او افزوده شد.
پس از اشغال تبریز توسط قوای روسیه تزاری در ۱۲۹۰ رضازاده شفق به ناچار مخفی شد و سپس در ۱۲۹۱ مخفیانه بهترکیه رفت. در آنجا در دبستان ایرانیان استانبول به تدریس زبان فارسی و تاریخ مشغول شد.
در ۱۲۹۳ وارد مدرسهعالی شبانهروزی آمریکایی در استانبول بهنام رابرت کالج شد و در ۱۲۹۷ با گرفتن لیسانس، فارغالتحصیل شد. وی بلافاصله به معلمی همان کالج انتخاب شد و تا دوسال به این کار اشتغال داشت. در بحبوحه جنگجهانی اول، تعدادی از رجال ضد انگلیسی و نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی به حمایت عثمانی و ألمان حکومت ملی تشکیل دادند و نظام السلطنه مافی رییس دولت و سید حسن مدرس وزیر معارف أن شدند.
در أن هنگام رضا زاده شفق همراه بسیاری دیگر از آزادیخواهان از جمله دو شاعر انقلابی عارف قزوینی و میرزاده عشقی و نیز دو عالم مشروطه طلب حاج شیخ محمدحسین استرابادی ( پدربزرگ سینماگر معروف مقیم أمریکا بهمنمقصودلو ) و متحد سیاسی او امین الشریعه سبزواری مقیم گرگان ( پدر بزرگ من ) وبسیار کسان دیگر از کلنل پسیان و کل نبروی ژاندارمری تا عارف قزوینی ابتدا به غرب کشور و بعد به استانبول مهاجرت کرد و درهمین دوران با عدهای از رجال ایرانی چون سیدحسن تقیزاده، محمد قزوینی و ابراهیم پورداوود که در برلین مستقر و به نشر مجله کاوه موفق بودند، همکاری فکری و قلمی داشت.
سرانجام رضازاده شفق در سال ۱۳۰۱ به برلین رفت و در دانشگاه برلین به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۰۷ دانشنامه دکتری فلسفه از دانشگاه برلین گرفت. طی همین دوره بود که به تنظیم دیوان اشعار عارف قزوینی پرداخت که در ۱۳۰۴ در برلین انتشار یافت.
وی در سال ۱۳۰۷ بهتهران بازگشت و برای تدریس تاریخ و کلیات فلسفه به استخدام دارالمعلمینعالی ( بعدها دانشسرا ) درآمد. او پس از تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ علاوه بر تاریخ و کلیات فلسفه، تدریس تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا اسلام را نیز بهعهده گرفت. وی از ابتدای تأسیس فرهنگستان ایران در سال ۱۳۱۴ از اعضای مؤسس و پیوسته فرهنگستان بود.
همچنین در سال ۱۳۲۲ به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و با نطقهای پرشوری که ایراد میکرد از نمایندگان مؤثر مجلس بود. او در فروردین ۱۳۲۴ جزو هیأت اعزامی ایران به سانفرانسیسکو به سرپرستی منصور السلطنه عدل و عضویت اللهیار صالح، دکتر قاسم غنی، سرلشکر ریاضی و دکتر جلال عبده رفت و در تهیه و تصویب منشور سازمان ملل متحد شرکت داشت.
در بهمن ۱۳۲۴ عضو هیئت همراه نخستوزیر احمد قوام در سفر به مسکو برای مذاکره با استالین در موضوع اختلافات ایران و روسیه بود. پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و پایان موضوع آذربایجان در سال ۱۳۲۵، در انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورایملی، مجدداً به نمایندگی انتخاب شد. در این دوره مجلس، وی از طرح دکتر مصدق مبنی بر ابطال موافقت نامه مربوط به ایجاد شرکت مختلط ایران و شوروی و استیفای حقوق ملت ایران در نفت جنوب با فصاحت و شهامت دفاع کرد تا آنکه در ۳۰ مهر ۱۳۲۶ طرح مزبور به تصویب رسید و مبنای سیاست دولت در مورد نفت قرارگرفت.
با توجه به سابقهای که دکتر شفق در تهیه و تصویب منشور سازمان ملل متحد داشت، در فروردین ۱۳۲۸ بهدعوت کمیسیون حقوق بشر به آمریکا رفت و پس از اتمام کار کمیسیون با مأموریت از طرف دولت ایران به ایراد سخنرانیهایی راجع به تاریخ و فرهنگ ایران در دانشگاههای آمریکا پرداخت. وی در بهمن ۱۳۲۸ به نمایندگی دوره اول مجلس سنا منصوب شد.
در شهریور ۱۳۳۰ برای شرکت در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به آمریکا رفت و سپس به تدریس در دانشگاههای کلمبیا و میشیگان و مکگیل پرداخت. دکتر غنی که خود در أن سال ها در أمریکا بود و سرانجام در همانجا فوت کرد، در یادداشت های خود به تندی و تلخی از رضازاده شفق یاد می کند ومن دلایل این بدگویی ها را در کتاب " کارنامه غنی: تحولات عصر پهلوی " تجزیه وتحلیل کرده ام.
رضا زاده شفق سرانجام در آذر ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه تهران ادامه داد. در سال ۱۳۴۲ با رتبه استاد ممتاز از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
دکتر رضازاده شفق، عمری مجرد زیست ولی در سر پیری ازدواج کرد و دختری از او باقی است. وی در ۷۱ سالگی درگذشت.
سیدحسن امین
١٧ شهریور ١٤٠٠
انتهای پیام/د