به گزارش سبزوارنیوز ، فاطمی نوشت: دعوت نشدن مهدی طارمی به تیم ملی از آن دست اتفاقات عجیب فوتبال ایران بود. گلزنی که هر روز بهتر از قبل شده و در پرتغال و اروپا می درخشد اما با تصمیم اخیر اسکوچیچ فعلا جایی در تیم ملی ندارد!
دعوا از آنجا آغاز شد که سرمربی تیم ملی در گفتگو با یک رسانه کروات بازیکنان ایرانی را تاکتیک نا پذیر دانست و در مقابل طارمی پستی منتشر کرده و به نوعی با این نظریه اسکوچیچ مخالفت کرد. نگارنده در همان زمان طی مطلبی به اثرات سوء و مخرب چنین رویا رویی هایی میان مربی و بازیکن پرداخته و خواستار پا در میانی بزرگان فوتبال و جلوگیری از فتنه و جنجال در تیم ملی شدم اما متاسفانه این اتفاق افتاد و تیم ملی دز شرایطی که خیلی خوب و امیدوارانه به پیش می زفت در حاشیه ای خود ساخته و بحران ساز گرفتار شد.
اگرچه در این بین رفتار طارمی ومقابل مربی ایستادن او جای هیچ دفاع وتوجیهی ندارد اما باید عملکرد اسکوچیچ را هم مورد ارزیابی قرار داد .برای این مهم باید بی تعارف به چگونگی حضور او در تیم ملی و سوابق مربی گری اش بپردازیم.
او در شرایطی به تیم ملی آمد که یک چهره کاملا معمولی بود. تمام سوابق او را ورق می زدیم به دلیل مشخصی برای شایستگی و لیاقت نشستن روی نیمکت تیم ملی نمی رسیدیم . اما او در بد ترین شرایط آمد و نتیجه هم گرفت.
پیروزی با طعم انتقام مقابل عراق و بحرین در دور قبل شاید ظاهر بزرگ و افتخار آمیزی نداشته باشد اما فراموش نکنیم این دو تیم پیش تر دو شکست تلخ در کارنامه ما ثبت کرده بودند. کسب ده برد متوالی و ده امتیاز از چهار بازی و صدرنشینی در دور پایانی هم واقعا کار ساده ای نبود که در حضور کره جنوبی قدرتمند اما مغلوب همیشگی سالهای اخیر ما حاصل شد.
این نتایج ، مربی کروات را که تا پیش از این بی ادعا و منطقی نشان داده بود به سمتی حق بهجانب و مدعی سوق داد. او توقع دارد به خاطر تیم موفقی که دارد بیشتر به او پرداخته شود.
اسکوچیچ سهم زیادی از موفقیت های تیم ملی را مرهون خودش می داند در حالی که فوتبالدوستان ایرانی، داشتن بازیکنان کار آمد وتوانمند مثل همین مهدی طارمی ، سردار آزمون ، علیرضا جهانبخش ، سامان قدوس و یک دوجین ستاره بزرگ ایرانی در پیروزی های سریالی تیم ملی را موثر دانسته و رییس فدراسیون هم خوبان عالم و دعای شان را در این امردخیل می داند!
شاید این گم شدن نقش ، مربی کروات تیم ملی را به سمتی برده است که با کنار گذاشتن طارمی خودی نشان داده و قدرت نمایی کند. در اصل جدید ترین یاغی فوتبال ایران خود اسکوچیچ است که مدتها مترصد فرصتی برای اثبات خود بوده است .فرصتی برای شبیه کی روش شدن.
درست مثل روز هایی که رحمتی را کنار گذاشت و همه پشتش در آمدند. اما فراموش نکنیم که کیروش از کجا و با چه کارنامه ای آمده بود و اسکوچیچ از کجا ؟! مربی پرتغالی اگر پای حرفش ایستاد و سنگربان شماره یک آن سالهای تیم ملی دیگر رنگ تیم ملی را ندید هزینه اش را هم پرداخت. هم او و هم فوتبال ملی ما.
او طی هشت سال هیچ جامی با تیم ایران نگرفت که اگر رحمتی را داشت دست کم در جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ این شانس برای او متصور بود.
همانجا که حقیقی روی هیچ توپی نه نگفت و به عراق باختیم! اسکوچیچ باید بداند حذف بازیکن به بهانه مبارزه با بازیکن سالاری هزینه های گزافی خواهد داشت.
دست زدن به ترکیب برنده و موفق هزینه دارد. به هم زدن آرامش تیم ملی هزینه دارد. اگر مربیان بزرگ دنیا در برخی مواقع چنین تصمیماتی گرفته و قید استفاده از ستاره های خود را می زنند بواسطه داشتن مهره های دیگری ست که به خوبی جای خالی آن نفر را پر می کنند.
اما فوتبال ما فعلا جایگزین ششدانگ و تمام عیاری برای مهدی طارمی ندارد.ضمن اینکه زوج او با آزمون بر روی عملکرد فردی هر دو بازیکن تاثیر مثبت گذاشته و شاید سردار بدون طارمی دیگر آن بازیکن قبلی نباشد .
سر آخر اینکه تیم ملی می تواند بی دردسر به جامجهاتی برود اما این نسخه ای که توسط فدراسیون و سرمربی اش پیچیده شده کار را سخت و سخت تر خواهد کرد. این گره را می شود با دست گشود پس تا کور نشده و راه های حل مناقشه به بن بست نرسیده چاره کنید و تیم ملی را در گرداب حواشی غوطه ور نسازید.
انتهای پیام/د