به گزارش سبزوارنیوز ، سبزوار شهر کهن که در بیشتر ادوار حیات تاریخی خود ، یکی از مراکز فرهنگی و تمدنی خراسان بوده است ، به خاطر برخورداری از شمار بالای آثار و ابنیه به جامانده از دوران باستان تاکنون به شهر دیرینه های پایدار معروف شده است. مردم دیار سربداران از چند هفته مانده به سال نو خود را برای بهار طبیعت و نوروز آماده می کنند.
خانه تکانی ،کاشتن گل و گیاه ، خرید لباس نو ، تهیه شیرینی خانگی ،جمع کردن وسایل کهنه و فرسوده و ... ازجمله کارهای مردم این خطه برای استقبال از بهار طبیعت و سال نو است.
آداب و رسوم سبزواری ها در چهارشنبه سوری
آیین های عید نوروز به هزاره سوم پیش از میلاد باز می گردد و در ایران باستان شبی نزدیك به شب تحویل سال را جشن می گرفتند و از آن به عنوان سور آخر یاد می كردند پس از ورود اسلام روزهای ماه به چهار هفته تقسیم شد و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال شد و از این پس سور آخر سال به «چهارشنبه سوری» تغییر نام داد.
شب چهار شنبه سوری مراسم مختلفی در نقاط مختلف شهرستان سبزوار اجرا می شده از جمله بعضی معتقد بودند در این شب و روز روح درگذشتگان آزاد است و به سراغ خانه های دنیوی خود می آیند ،به همین دلیل غذایی به نام «عَلَفه» می پختند و همراه با كاسه آبی پشت بام خانه ها قرار می دادند تا روح مردگان از آن استفاده كند برخی نان را به صورت «قِلفی» پخته و به روغن زرد آغشته و از سمت بالا به پائین روستا بین مردم پخش میكردند و مردم فاتحه ای برای شادی ارواح میخواندند بعضی دیگر نان روغن زردی را بالای پشت بام میانداختند كه روح مرده تغذیه كند چرا كه معتقد بودند درگذشتگان روزی میخورند.
در بیشتر مناطق سبزوار در این شب نوعی «آش مخصوص» تهیه می شود كه به آش «جوش بره» معروف است در این آش به جای رشته از خمیری كه به قطعات كوچكتر تقسیم شده استفاده می كنند و برای پختن آن ابتدا تركیبی از سبزی های خاص محلی را باهم جوشانده و عصاره آن را داخل قطعه خمیرهای كوچك می گذارند سپس آن را با هم می جوشانند و پس از پخته شدن آش را با ماست تركیب كرده و می خورند و برای سفره عید نوروز هم نگه می دارند. این رسم هنوز هم در سبزوار در آستانه نوروز اجرا می شود و جوانان و نوجوانان این شهرستان بیگانه با آن نیستند.
از جمله دیگر مراسمی كه در این شب اجرا می شد «شال اندازی» است در مراسم شال اندازی فردی آشنا یا غریبه بر بام خانه رفته و شال خود را از دریچه «هورنو» (نورگیر خانه ، دریچه ی خانه هایی كه سقف آن گنبدی شكل بوده) به كرسی خانه می انداخت اگر صاحبخانه صاحب شال را نمیشناخت آن قدر شال را میكشید كه مرد شال را رها كند و اگر زورشان نمیرسید برای او تنقلات مثل برگهی زردآلو ، هلو و بعضی قند و پول و غیره میبستند.
حتی رسم بوده عروس هم به خانه پدر شوهر میرفته و شال میانداخته و به طور مثال طلب قالی یا گوسفند می كرده و با قبول آن از جانب پدر شوهر ،عروس شال خود را بالا میكشید كه در شال اندازی مردها برای شناخته نشدن صورت خود را با چادر و یا پارچه ای میپوشاندند.
گروهی هم در این زمان با جمع آوری علف های هرز باغ ها ، بریدن شاخه های اضافه درختان و آراسته كردن آن و پاكیزه كردن طبیعت پیرامون ،چوب های جمع آوری شده را آتش می زدند و با اضافه كردن شادی به آن ، از روی آتش می پریدند و میگفتند: «زردی من از تو، سرخی تو از من»
بعضی هم در این شب «گویی از هیزم» پرتاب میكردند و یا همان گوی را از روی بلندی به زمین روان میكردند و می گفتند «غم بارا شادی بیا ، محنت بارا روزی بیا» كه این رسم هنوز در بخش هایی از سبزوار اجرا می شود.
«ملاقه زنی» ( شَو ملقه) هم در گذشته در شهر و روستاهای سبزوار به عنوان یكی از رسوم این شب اجرا می شده به این ترتیب كه كوچكترها به صورت گروهی كاسه به دست گرفته و با كوبیدن ملاقه به پشت آنها درب خانه همسایه ها می رفتند و از آنان طلب عیدی می كردند با باز شدن درب خانه ها بعضی به آنها از آجیل و تنقلاتی كه برای شب عید مهیا كرده بودند می دادند و برخی با ریختن كاسه ای آب از بچه ها پذیرایی می كردند.
آیین قبل از سال تحویل در سبزوار
مردم از چند روز مانده به نوروز با اجرای آیین های خاصی به استقبال این ایام می رفتند از جمله در این منطقه آخرین روز سال را علفه می نامند.
مرسوم است در این روز بانوان به باغات و اراضی کشاورزی رفته و سبزی بیابانی جمع می کنند و با آن آش مخصوص شکم پر (جوشواره) می پزند و غذای اغلب مردم در این روز آش است که مقداری از آن را برای سال جدید نگه می دارند و در اولین وعده غذایی از این آش صرف می کنند تا سرسبزی و برکت سال قبل را به سال جدید انتقال دهند.
از دیگر رسم و رسوم های خاصی که مردم سبزوار در ایام نوروز در گذشته اجرا می کردند و برخی از آنها تا به امروز نیز ادامه یافته چنین است که شب عید بزرگترها غذا برای کوچکترها و فامیل می بردند که آنها فردا صبح اول به خانه ی بزرگترها بیایند و به این غذا که ممکن بوده هر چیزی باشد پای می گفتند.
همچنین برای غذای شب عید آنها که پولدار بودند پلو می خوردند بعضی ها برنج را با رشته آش که تفت داده شده بود و به آن خُشت تلی می گفتند مخلوط و پلو درست می کردند.
بعضی که وضع مالی خوبی نداشتند قِلِف (قابلمه ) خالی را پر از آب کرده و روی بار (آتش ) می گذاشتند تا نگویند فلانی پلو ندارد امروز هم غذای شب عید پلو است که در کنار آن ،ماهی و انواع خورشت ها تهیه می شود.
قبل از آغاز فصلی جدید سفرهای پهن میشود به نام هفت سین، که در همه جای کشور نیز رواج دارد اما این سفره خاص سبزوار بوده است و البته در گذشته جایگاه ویژهای داشته که در حال حاضر به ندرت شاهد آن هستیم. این سفره از جنس پارچه ای سفید بود که روی آن را مادران دیار سربداران نقاشی میکردند، این نقشها با نخهای الوان روی پارچه شکل میگرفت؛ این سفره خود به تنهایی هفت سینی از جنس عشق و مملو از رنگ و لعاب است.
مادران تمام ملزومات عرف هفت سین را بر روی سفره میبافتند که شکل زیبایی به خود میگرفت، سپس هفت سین را در جاهایی که روی سفره معلوم شده چیدمان میکردند.
همه افراد خانواده دور سفره هفت سین مینشستند و اگر فردی از اعضای خانواده از دنیا رفته بود عکسی از وی را در کنار سفره میگذاشتند و همه آماده برای آغاز سال جدید و تغییر و تحول میشدند.
بزرگ خانواده کتاب قرآن را گشوده و آیهای را تلاوت میکند تا این که سرنا و دهل با نوای شادمانهای نوید آمدن بهار را مینوازد. بهار آغاز میشود و همه چیز رنگی دیگر به خود میگیرد و همه اعضا خانواده به یکدیگر تبریک میگویند و آرزوی بهروزی، شادکامی و تندرستی برای یکدیگر میکنند و بعد از این که کام خود را شیرین میکنند دیدارها آغاز میشود. ابتدا مردم به سنت دیرینه به عیدی اهل قبور و سپس به منازل خانوادههایی که تازه درگذشته دارند و پس از آن نیز به عید دیدنی بزرگ فامیل و دیگر اقوام میروند.
با کمرنگ شدن دید و بازدید ها در عید نوروز ،بازی های محلی در برخی روستاها در اماکنی به نام عیدگاه رونق می گیرد. از گذشته در هر روستایی از سبزوار مکانی به نام عیدگاه بود که دختران و زنان در ایام نوروز به این مکان ها می رفتند و حلقه وار دایره می زدند و شادی می کردند. جوانان روستا هم که در این ایام به اصطلاح جمعشان جمع می شد و هر کس از دیار غربت به جمع اهالی روستا باز می گشت گرد هم می آمدند و بازار بازی های محلی بین آنان گرم بود و به این وسیله خستگی یکسال را از تن خود بدر می کردند .
رسوم 13 بدر در سبزوار
13 فروردين هر سال در آداب و رسوم ايرانيان 'سيزده بدر' نام گرفته اين روز ، زمان بيرون شدن از خانه، كاشانه و كوچ كردن به دامان طبيعت است. در اين روز پناه بردن گروهي مردم به سرسبزترين نقاط شهر و روستا به منزله يك همايش عظيم آيينی و نمادی از احترام مردم به
طبيعت است برگزاری اين آيين توسط ايرانيان چون ديگر آيين های اين ديار برگرفته از اعتقاداتی است كه از ديرباز وجود داشته و سينه به سينه و نسل به نسل انتقال يافته است.
روزي با عنوان سيزده بدر در تاريخ و فرهنگ شهرستان سبزوار همانند ديگر شهرهاي ايران نيز ثبت شده و مردم سبزوار در اين روز به رسم ديرينگی به معنای آنچه در باورهای آنان از گذشته به جامانده به خارج از شهر و محل زندگی خود كوچ كرده و اين روز را در طبيعت می گذرانند.
عقايد عيد نوروز به هزاره سوم پيش از ميلاد باز مي گردد و اعتقاد برخي بر اين است كه در روز 13 فروردين زلزله عظيمي رخداده و در اثر آن عده زيادي مجروح شده و يا از بين رفته اند به همين دليل مردم اين روز را نحس دانسته و از خانه ها بيرون مي رفتند.
طبق اعتقادی ديگر خلقت زمين در شش روز آغاز فروردين ماه بوده است، پنج روز نخست مقدمه خلقت و در روز ششم (روز خرداد) آفرينش زمين كامل شد و اين اعتقاد سبب شد تا گذشتگان ما در اين ايام به جشن و سرور پرداخته و در روز 13 فروردين به دامان طبيعت بروند.
آيين اسب چوبی و چوب بازی نمادی از جنگ آوري و مبارزه با حاكمان جور وقت بوده و گذشتگان از طريق اجرای اين آيين جنگ آوری را به فرزندان خود آموزش می دادند.
«پَل زدن» از ديگر بازی هايی است كه مردان در اين روز انجام می داده اند به اين ترتيب كه مسافتی از خاك را با بيل هم زده و پس از نرم شدن با گام های بلند از آن پريده و در اصطلاح به اين بازي پَل زدن می گفته اند.
انتهای پیام/د