جواد دباغی مقدم
43 سال پیش تقویم 2500 ساله، حدود یکهزار و صد سال خلاصه و تازهتر شد تا طراوتِ یک تفکر جدید با شکل وشمایلی مقبولتر و بقول مرحوم دکتر بهشتی «روحانی»تر، در جان و تن ایرانیان خسته بنشیند، ایده خوبی که با بدعتهای من درآوردی بسیاری از چهرههای ویژه، به بن بست خورد و از بین رفت.
حالا شما عدهای را میتوانید ملاحظه کنید که با نگاهی به دستاورد عملی آنها، به راحتی متوجه برخی مسایل شده و بیداد عقب ماندگی را در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و البته سیاسی خواهید دید؛ که انصافا در برخی موارد به قیقاژ بیشتر شبیه است.
تقویم یکهزار و صد سال جوان شد اما در بسیاری از جنبهها، از آن هم که بود کهنهتر شد. این دقیقا همان بهانهای است که میخواهم برای نخستین بار طی بیش از سه دهه کار رسانهای شبیه پیامهای عیدانه تقدیم مردمم کنم. اما برخلاف همگان، من آخرین روز سال را برای این کار انتخاب کردهام و نه نخستین لحظههای تحویل سال را...
اصلا به حاکمیت و کشور، کاری ندارم. بحث من فقط و فقط دیارم، شهرم و زادگاه خودم است دیار سربداران، زادگاه بزرگترین نهضتهای مردمی، چه بر علیه تاج و تخت هخامنشی در قالب قیام اشکانیان که ابتدا در همین منطقه طلوع کرد و بعدها فراگیر شد تا جنگاورترین و دلیرترین مبارزان موجود در تاریخ بشریت در کتب تاریخی ثبت گردد و چه قیام تاریخی و مردمی در 800 سال پیش بر علیه مغولان تمامت خواه در قواره سربداران.
اما چه شد که آن عزت و شکوه در این وادی این چنین ریز و مثله شده است، چه اتفاقی رخ داده که این مردم به جای بازآفرینی رویاهای از دست رفتهشان، درگیر مسایلی جزیی و دست وپاگیر شدهاند!؟ قطعا این آشفتگیها پاسخی شایسته و درخور توجه خواهد داشت که کنکاشی عالمانه را میطلبد اما...
اما بعنوان یک کنشگر اجتماعی و سیاسی میخواهم با نقش آفرینان در انزوای سبزوار چند کلامی مختصر و دوستانه را مطرح کنم.
اگر در روزهای ابتدایی انقلاب بلد نبودیم چگونه رفتار کنیم، قطعا نمیشود ملامتگر بود اما توقع از کسانی که بخصوص در این دو دهه اخیر بر سر سبزوار، چنین چنبره فکری و اعتقادی زدهاند، بسیار فراوان است.
در مذمت رفتارهای متناقض، در هجو استفاده از نیروهای خودی و حتما فامیلی، بارها و بارها حرف زده شده است و نمایندگان شهرستان در مظان این اتهام همیشه بودهاند. (در مظان که چه عرض کنم کافیست به فهرست استخدامها در هر دوره نمایندگی برخی دوستان نگاهی انداخته شود تا خیلی راحت بگوییم تمامی این عزیزان در بروز این واقعه سهیم هستند) ولی چه اتفاقی افتاده است که حالا و پس از چهار دهه، این کژاندیشی همچنان پابرجا، قرص و محکم ایستاده است و هر کسی حتی با اندکی تبحر و تخصص، باید تحت امرِ دوستان خلوت نشین این تصمیمگیران برای شهر باشند.
البته که باز هم جای شکر آن باقیست که در انتخاب و انتصابها، هنوز هم نیمچه نگاهی به نام و پیشینه افراد میشود اما این کافی نیست. ایکاش به جای آنکه در ادله آقایان این نکته پررنگ شده میشود که برای اعتقادات بیشتر از تخصص اصرار میورزند این یعنی دقیقا عین تحجر عمیق فکری انتخاب کنندگان خیر و صلاح برای این شهر است. به عبارتی دیگر آن دسته از افراد که همچنان خود را برتر و اندیشه کهنه خود را ملاک و معیار گزینش مسئولان میدانند، کاش کمی منصف باشند کاش کمی دلایل عقب ماندگی خود و تفکرشان را مورد بازبینی قرار دهند و بپذیرند که اندیشه ایشان، بس نارساست.
مطابق معمول این چندسال، باز هم روی مطلب و نوشتههای من به سمت نقد میرود، اما راهکار هم ارائه می شود، وقتی از جریان وجود مافیای پویا و فعال در این شهر نوشتیم، کسی باور نداشت که این افراد (همیشه در سایه) با چه لطایف الحیلی همچنان در مصادر تصمیم سازی ماندهاند و اگر هم کسی بیشتر از آنچه آنان دوست دارند، حرکت و رفتار کند، مورد سرزنش همین قماش قرار خواهد گرفت و از صدر به ذیل خواهد رفت.
اعترافی تلخ است اما آن را بیان میکنم. برای انجام هر کاری در سبزوار برای دور زدن قانون، شما میتوانید با راهاندازی و ایضا در پوشش یک خیریه، به اهداف کوتاه و بلندمدت خود برسید. خلاء قانونی نظارت بر عملکرد این چنین دستگاههایی، راه را برای بروز هر رفتار سوئی، باز خواهد کرد. اینها از مشکلات قانون در این مملکت است که راههای کم خطرتر برای بر صدر نشستن، فراوان است حتی با وجود دقیقترین قوانین ساری و جاری در مملکت.
در این نوشتار قصد ندارم بیش از این توضیح دهم که سرنوشت این شهر همچنان پشت همین رد و بدل شدن اسکناسهای بدون نظارت خوابیده است! دردناک است که سرنوشت قانونی این شهر در اختیار صاحبان همین اموال بادآورده و مردمفریب، خوابیده است!!
وجود چهرههایی که اگر مسئولان نظارتی فراتر از شهرستان (چه بسا با وجود سررشته های مافیایی این ارتباط، حالا به استان هم نباید خوشبین باشید چرا که این کلاف تا مشهد هم ادامه یافته است) با این همه ناظران بهتر از هر کسی میتوانند فهرست نه چندان بلند بالای برخی خیریههای شهرستان را استخراج کنند تا پشت صحنه این عقب ماندگی وحشتناک دیار سربداران را متوجه شوید.
حاج سید ابراهیم رییسی عزیز! حالا که در شفافیت مدعی هستید، لطفا تکلیف ما را با این موسسات خیریه در همین سبزوار، روشن کنید قربان!
خالی از لطف نیست بگویم شمار خیریه های سبزوار از موسسات اقتصادی بسیاری از استان های کشور، بیشتر است!!!!
انتهای پیام/د