جواد دباغی مقدم
موضوع مدیران عامل و هزینه تراشیهای بی حد و حصر
استقلال تهران که در پایان فصل گذشته بیشترین ضرر را به واسطه مدیریت سوء آقای مددی در پایان دولت و کابینهی سرخ رنگ حسن روحانی به خود میدید، جدایی چندین و چند چهره موثر از جمع آبیها، سرگردانی و نبود حمایت مالی از این تیم که سرمربی را مجبور کرد بارها و بارها دست به جیب شود تا بازیکنان تیم را از بازداشت و برگشتی چکهایشان رهایی دهد... همه و همه شرایطی بس اسفبار را در ذهن هواداران پرشمار این تیم قرار داده بود.
حتی پس از آمدن سردار آجورلو به عنوان مدیرعامل باشگاه نیز گمانه زنیها را به سمتی برد که باز هم منتقدان استقلال را قانع نکرد که بشود به سرنوشت این باشگاه امیدوار نماید. به هر روی طرفداران استقلال بازهم منتظر بودند تا تلخیهای چندین ساله به خاطر حضور مسعود سلطانیفر را همچنان در دوره جدید ببینند.
مدیران عاملی که میآمدند و با مصاحبه های ناپخته و بیحساب و کتاب خود حاشیههای فراوانی برای باشگاه رقم میزدند و میرفتند با تلنبار شدن بدهیهای بسیار و استقلال با همین بیکفایتیها با حکم و از سوی کنفدراسیون آسیا به همراه دیگر تیم تهرانی، از جام باشگاههای آسیا در این فصل کنار گذاشته شد.
رویاهای شیرین فرهاد و کوههای بیشمار
فرهاد مجیدی ادعا داشت فرزند باشگاه است و به تمامی ویژگیهای استقلال واقف است و از دیگر سو با توجه به دور بودن مصطفی آجورلو از فضای باشگاه داری، تصور چنین بود که در خوشبینانهترین حالت میشود تیمی را روانه کارزار رقابتها کرد که کمی از اعتبار و نام استقلال دفاع نماید.
اما فهرست فرهاد مجیدی باز هم این تصورات را بیشتر دامن زد و تیمی بسته شد جوان و کمتر صاحب نام و نشان. و همین امر باعث شد تا پیشکسوتان آبی، از همان روزها پالس و پیامهایی را مخابره کنند که نباید به این تیم و آیندهاش امیدوار بود. موضوعی که انصافا هر سرمربی کهنه کاری را با چالشی عمیق مواجه میکرد.
اما فرهاد مجیدی وقتی خیال خودش را از ناحیه کادر مدیریتی باشگاه راحت دید و آجورلو در مسایل فنی تحت هیچ شرایطی (همچون مدیران اسبق باشگاه) دخالت نکرد، با تمرکز بیشتر به سراغ پیاده کردن ایدهها و طرحهای خود رفت.
جام قبلی باشگاههای آسیا نقاط ضعف و قوت تیم را روشن کرده بود که حتی اگر تیم از سوی وزارت ورزش به عنوان مالک دولتیاش، مثله نمیشد، چه بسا یک سوی فینال آسیایی پارسال را مردان آبی پوش استقلال تشکیل میدادند و عملا این امر امکان پذیر بود. ولی قرار نبود کسی فرهاد را جدی بگیرد و در هر نقطهای باید ترمزش را میکشیدند و دیدیم که چطور این اتفاق افتاد.
مربیان و بازیکنانی که فراری داده شدند
شاید کسی گمان جدایی برای شیخ دیاباته مهاجم سیهچرده و محبوب هواداران را در ذهن نداشت اما با او چنان رفتاری شد که با ترس و وحشت از ایران رفت تا در حاشیه خلیج فارس به فوتبال خودش ادامه دهد.
موضوعی که البته با شکلی دیگر برای مامه بابا تیام مهاجم فوق العاده و شماره 7 گلزن این تیم بود که می توانست برای مدتها مشکل گلزنی این تیم را حل کند که به بهانه مبلغ قرارداد او توسط وزارت ورزش و جوانان، ناگهان کنار گذاشته شد!
وینفرد شفر و پس از او مربی باکلاس ایتالیایی آندرهآ استراماچونی نیز هر یک به بهانهای با زشتترین صورت ممکن از فوتبال ایران محو شدند تا مسعود سلطانیفر نقش نخست 5 قهرمانی پیاپی را برای پیروزی تهران به ارمغان آورده و در حقیقت آن را بیمه کند.
این رفتارها بقدری مضحک، یک جانبه به ضرر آبی های پایتخت پی در پی رخ می داد که پای طرفداران استقلال را جهت برپایی تحصن مقابل وزارت ورزش و همچنین مجلس شورای اسلامی و.... باز کرد هرچند نتیجه این اقدامات مشخص بود که دولت وقعی به این اعتراضات نخواهد نهاد.
فرهاد خطاب به رسانه های زرد ورزشی: من به اینا نمی بازم!
رسانهی ملی که تکلیفش با لیگ برتر مشخص بود و علنا مجریان رنگی فقط کمی خویشتنداری و نرمش قهرمانانه بخرج دادند و پرچم قرمز را روی میز کارشان قرار ندادند.
سایت ورزش سه که خودش را مرجع فوتبال می داند چنانچه در طول فصل بی گدار به آب می زد و یک خبر مثبت از استقلال را روی وبلاگ خبری اش می گذاشت، در عوض تا دلت بخواهد تا همین چند هفته پایانی و با وجود آنکه پرسپولیس حتی چند دقیقه نیز صدر جدول را به چشم ندیده بود، نظرسنجی می گذاشت که قهرمان این فصل را شما مردم انتخاب کنید (استقلال یا پیروزی!؟) و این دقیقا مشی مشخص این سایت بود که در فرصتی مغتنم به نمونه های زیادی از این دست اشاره خواهم کرد.
خب تکلیف نشریات زرد ورزشی نیز روشن بود و با ایجاد حواشی فراوان سعی در مخدوش قرار دادن نتایج استقلال داشتند و البته جمله معروف فرهاد که مدتها ترند فضای مجازی بود بیش از پیش محبوبیت خودش را بدست می آورد.
پایان بخش نخست
ادامه دارد
انتهای پیام/د