ترتیب وقایع نگاری زیست نامه استاد امین زارعین آن هم مجمل چنین است:
قطع نخاع مهره 6 گردن در حین مسابقات کشتی در تاریخ 23/04/1358در گناباد،
دانشجوی فنی مهندسی در گرگان.
اخذ مدرک دکتری فلسفه علم از بخش شرق شناسی دانشگاه مسکو در شهر دوشنبه (استالین آباد) درسال 1388.
موسس جامعه معلولین سامان سبزوار.
رییس انجمن تشکلهای معلولین خراسان رضوی.
عضو هیأت امناء جامعه معلولین ایران.
اقدام و مشارکت به احداث 113 واحد مسکونی برای معلولین.
شهروند طلایی و معلول نمونه ی کشور در سال های 86 و87 ازطرف شهرداری تهران و سازمان بهزیستی کل کشور.
انتخاب به عنوان معلم نمونه ی شهرستان سبزوار 2 بار و استان خراسان 1 بار
قبولی در کنکور سراسری 3 بار؛ مکانیک گرگان سال1357؛ برق مشهد سال؛ 1365نقشه کشی صنعتی تهران سال 1366.
مقالات وکتب چاپ شده به زبان های فارسی، روسی، سرلیک، انگلیسی و عربی 18 مورد.
مشاوره رساله های فوق لیسانس 9 مورد.
دریافت مدال افتخاری تیراندازی در استوک مندویل انگلستان سال 58.
دارنده ی رکورد شنای معلولین ایران سال 1365.
دریافت 2 نشان لیاقت وعلمی از کشور تاجیکستان سال 1384.
نامزد دریافت نشان دولتی ونامزد نخبگان کشور سال 1390.
دریافت گواهینامه داوری مقالات و یا هیات علمی اولین همایش علوم انسانی و اسلامی 1392.
نخبه ورزشی و پژوهشی بازنشستگان کشوری در سال 1398
آنچه در ادامه می آید، یاد و خاطره ای است از میان دست نوشته های دکتر امین زارعین:
گفت وگو با تایمز لندن در پیشگاه خداوند مفتخرم که تا کنون برای هیچکس بد نخواسته ام
در روزهای پایانی سال 58 بعد از نزدیک به یک سال دوری از وطن از لندن به تهران بازمی گشتم که خبرنگار انگلیسی می اندیشم تایمز لندن با من گفت وگویی 30 پرسشی انجام داد که 12 پرسش و پاسخ یادمه و شش تای آنرا که شخصی بود بازگو می کنم و دو پرسش از من یکی سیاسی و دیگری شخصی که بی جواب ماند.
1- بهترین روز زندگی ات؟ نخستین روز دبستان
2- بدترین روز زندگی ات؟روز رویداد
3- بهترین روز زندگی ات در آینده؟روزی که در فرودگاه مهرآباد پیاده بشم.
4- نخستین کاری که ایران انجام بدی؟ سجده شکر در فرودگاه، بوسه بر پای مادر و خوانش حمد سوره بر آرامگاه مهربانیار محمود طالقانی (که در آنجا از حال رفتم)
5- بدترین روز در آینده؟ پرواز ملکوتی مادرم
6- آیا دوست داری حریفت به درد تو دچار شود؟ نه، هرگز، دوست ندارم هیچکس چنین شود. خبرنگار بلکه شاه؟ بلکه شاه، حتی بختیار (در زمانی که شاه کشی مد و افتخار می نمود) چندی پیش نابخردی در نشستی به من توهین کرد. سپس رویداد ناگواری پیشآمدش شد کسانش اندیشیدن که شاید من بد برایش خواسته ام در پاسخ گفتم هرگز و داستان را برایشان بازگو کردم. افتخار می کنم البت تا کنون از روزگار برای کسی بد نخواسته ام حتی کسیکه مرا بدین روز انداخته و...
7- چرا مردم ایران شاه را رها نمی کنند او بیمار است؟ چرا شما مردم ما را به حال خود رها نمی کنید؟!؟ کودتای 28 مرداد دست آورد شما بود. هم سالان من از شما و پدرانمان ناخرسندند هنوز
8- آیه الله طالقانی؟
9- آیه الله خمینی؟
10- مهندس بازرگان؟ چرا به شادروان بازرگان گوش نمی سپارید؟من نیز در پاسخ سخن به گزافه گفتم که در همین سایت در دیدار با سفیر فلستین در سفارت شرح داده ام و از روان آن بزرگمرد امید بخشش دارم.
11- و پرسش پسین من چون پروفسور مداواگر توانخواهان آنجا بود.تا کی باید من از ویلچر استفاده کنم؟ ناگفته نماند خبرنگار خیلی به اوضاع ایران آشنا بود بارها به دیدن من آمده بود و پیشنهاد ماندن در انگلیس را هم... به عنوان بازیگر تآتر به من داد.
انتهای پیام/د