سودابه امینی
هرچند نمی توان مسوولین و مدیران دستگاههای فرهنگی کشور را یک گروهک نامید، اما می توان گفت که مردم احساس نمیکنند آنها در برابر توده مردم مسوولند. بلکه آنها خود به بیزاری همگانی از خود مبادرت میکنند و به آن دامن میزنند.
این همان مفهوم الیگارشی”oligarchie” است که دارد کانون را قربانی بیکفایتی مسوولینی میکند که در دولت کلونی الیگارشی فرهنگی درست کردهاند.
داستان از چه قرار است؟ روز شنبه ۲۰ شهریور در«پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیأت دولت» پیشنهاد واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای بررسی «کمیسیون مدیریت امور عمومی و سرمایه انسانی دولت» منتشرشد.
براساس این پیشنهاد، برای «کاهش زیاندهی» و «تامین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینه» و «افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دولت میتواند مجوز واگذاری کتابخانههای این کانون به کتابخانههای عمومی را صادر کند.
این پیشنهادنامه با استناد به مواد قانون تاسیس و اداره کتابخانههای عمومی گفته که به جز چند استثناء، کلیه کتابخانهها باید زیر نظر کتابخانههای عمومی کشور اداره شود.
صورت مساله بر چند عنصر منحصر شده که به این ترتیب است:
الف- «کاهش زیاندهی»
ب- «تامین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینه»
ج- «افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان»
نویسنده به عنوان مربی، مدیر مسوول آفرینشهای ادبی تهران، مسوول دبیرخانه جشنوارههای کانون و مدیر کل آفرینش های ادبی کانون تا باز نشستگی اجباری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول خدمت بوده و در حال حاضر عضو هیات مدیره کانون بازنشستگان (تنها مرکز فرهنگی و هنری مخصوص کودکان و نوجوانان) است.
این سابقه اعتبار حرفهای اظهار نظر نویسنده را تامین میکند، بنابراین برای سخنانی که در پی میآید، حجت کافی فراهم شده است.
قانون اساسی کشور اشعار میدارد:« در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست، نه همچون دیگر نظامهای اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی؛ زیرا که در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی میشود، ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه وصول به هدف نمیتوان داشت.
با این دیدگاه برنامه اقتصادی اسلامی فراهم کردن زمینه مناسب برای بروز خلاقیتهای متفاوت انسانی است و بدین جهت تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی او بر عهده حکومت اسلامی است.»
کاهش زیان دهی بهانه طرح چنین مهملی( انحلال کانون) شده است. گویا دولت فراموش کرده است که باید پاسدار قانون اساسی باشد. بلکه تکاثر ثروت و سودجویی را مبنای فعالیت فرهنگی و هنری مراکز تحت اختیار خود قرار داده است. این انحراف از قانون اساسی باعث تخریب ، فساد، تباهی و قابل پیگیری قضایی است. افکار عمومی با توجه به اختلاس و دزدی در بدنۀ دولت ها به این می اندیشد که گویا پولی برای اختلاس های جدید باقی نمانده است!!
«تامین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینه» ظاهرا چنین مینماید که صرفه جویی نمیتواند هدف غلطی باشد و نیست. اما صرفه جویی در جایی معنی دارد که بودجه به قدر کفایت برای فعالیت وجود داشته باشد و هزینه بهینه آن موجب ذخیرۀ مقادیری شود که بتوان از آن برای فعالیت بیشتر و بهتر استفاده برد. وقتی که بودجه آن قدر کم و ناکافی است که کفاف فعالیت ها را نمی دهد، صرفه جویی دیگر چه صیغه ای است!
خوب است دولت تمهیداتی بیندیشد که چند هزار میلیارد در سال کمتر از بودجه بیت المال سرقت شود. برای همه صرفه جویی مد نظر حضرات در بخش فرهنگ و هنر کودکان و فعالیت در تولید و نشر کتاب و کتابخوانی کافی خواهد بود.
دست کم می شود زیان بخش فرهنگ و هنر کودکان را از بخشی از مقادیر سرقت نشده جبران کرد.کل بودجه کانون از بدو تاسیس تا امروز به ۹۰ هزار میلیارد تومان نمی رسد که فقط رقم اختلاس فولاد مبارکه است.
بهانۀ دیگر چنین تصمیمی گویا «افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان» بوده است.اولا آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب! ثانیا این به عهدۀ مجلس است که بودجه وزارت آموزش و پرورش و واحد های تابعۀ آن را تخصیص دهد.تعیین محل تامین آن هم به عهدۀ مجلس است. اگر دولت در تفریغ بودجه فرهنگی دچار بیکفایتی مدیریتی است به کودکان و نوجوانان و مربیان و معلمان چه مربوط است؟!
نه تنها نباید از بودجه کودکان و نوجوانان در فرهنگ و هنر و تربیت کاسته شود، بلکه این حق ملت است که در سراسر این سرزمین از امکانات کانون پرورش فکری برخوردار باشند. مناطق محروم بیشتر از جاهای دیگر باید از این امکانات برخوردار شوند.
تعطیل کردن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فرقی با کشتار دسته جمعی کودکان و نوجوانان ندارد. افزایش بزه اجتماعی معلول اختلاس به جای تخصیص بودجه به فرهنگ است. بعید است آقایان در فهمیدن این نکته توانا باشند.وگرنه بعید است که با درک درست این معنا بخواهند کانون را تعطیل کنند و بودجۀ آن را صرف ساختن زندان کنند.
جایی که در واقع باید تعطیل شود، وزارت فرهنگ و ارشادی است، که فرهنگش تهی از نام بزرگان فرهنگ کشور و به تبع آن خالی از ظرفیت ملی فرهنگی است و ارشادش را پلیس با کتک زدن مردم در خیابان به عهده گرفته است. هرچند نیازی به تعطیل کردن وزارت ارشاد و انحلال آن نیست، چون با چنین ناکارآمدی در ارشاد اسلامی و نا رونقی فرهنگ و اضمحلال هنر، در واقع وزارت ارشاد یک سازمان مردهای است که اکنون نیازمند تنفس مصنوعی است.
ما با افزایش و یا تعدیل مثبت حقوق کارکنان مخالف نیستیم. اما اگر قرار باشد فعالیت های کانون به دست مراجع فاقد صلاحیت حرفه ای ، فنی، فرهنگی و هنری مخصوص کودکان سپرده شود به شدت با آن مخالفیم و در صورت نیاز با آن برخورد خواهیم کرد. ما میدانیم چطور باید از مراکز بی نظیر کانون حفاظت کنیم. همیشه این دولت و وزارت مربوطه بوده است که با انتصابهای ناشایست مدیران کارنابلد به آن آسیب زده است. امید است این مقدار، برای جلوگیری از تخریب مراکز کانون کافی باشد. در غیر این صورت باید ارشاد کردن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را هم به گشت ارشاد پلیس واگذار کنیم.
انتهای پیام/د