بهروز قزلباش
سوگیریهای خارج از متن دربارۀ مهسا امینی دوسویه دارد. روایت اول اعتقاداتی از این دست دارد:
روایت اول:
از مزدوران عدالتخوار تا منافقین، رب گوجه پهلوی، از سیاسیون داخلی، از مقامات سابق، از اصلاح طلب تا اصولگرا، از ضدانقلاب تا شیعه انگلیسی، از فوتبالیست تا بازیگر، شبکههای ماهوارهای، اکانتهای توییتری، پیج های اینستاگرامی و کانال های تلگرامی و... همه آمدند پای کار، مگر چه شده است؟ نه واقعاً چه شده است؟
این حجم از تولید محتوا و متشنج کردن فضای رسانهای کشور چرا و به چه دلیل رخ میدهد؟ این اتحاد گروههای مختلف که در حالت عادی جواب سلام هم را نمیدهند، چرا و به چه دلیل و از همه مهمتر به دستور چه کسی رخ داده است؟ عزیزان انقلابی و مدافعان انقلاب اسلامی، دوستان رسانهای اینها حجت را برای شما تمام نمیکند؟ اربعین با این عظمت به حاشیه رفت.
دستاوردهای دولت نیز همچنین. غائله ارمنستان و آذربایجان که هیچ، ماجرای مذاکرات هم کاملاً فراموش شد، مردم کشتیگیران را، دلاور مردهایشان را فراموش کردند.
دوستان بوی فتنه میآید، نمیبینید یکی فراخوان اغتشاش میدهد. آن یکی درخواست تجمع میکند. دیگری خواهان استعفای چند تا از مقامات کشوری و لشگری است. دیگری پا را فراتر می گذارد به رهبری حمله میکند. و خواهان سرنگونی نظام و استعفای رهبر است. گرگ های خوناشام جمع شدند و هر کدام زخمی میزنند.
آیا شما سکوت میکنید؟ چگونه آن دنیا پاسخگو خواهیم بود؟ به پاخیزید و دشمنان و منافقین داخلی و خارجی را رسوا کنید.
روایت دوم:
گشت ارشاد، به گشت کشتار تبدیل شده است.اینها که دم از عدالت می زنند،مردم را به بهانه های واهی میکشند.صدا و سیما درباره جرج فلور یک ماه تمام خط خبری را اشغال کرد.مواضع سیاسیون در دفاع از یک سیاه پوست که به دست پلیس کشته شد، دایم در رسانه ها منتشر شد، حالا خفه شدهاند و حرف نمیزنند.
فرهنگیان، اهل هنر، معلمان، ورزشکاران، قهرمانان ملی از طریق رسانه های غیر رسمی درباره مهسا موضع گرفتند. و نسبت به انحراف در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و هشدار دادند و اعتراض کردند.
قتل یک دختر جوان و باور به این که او کشته شده است و بی توجهی به دستور رییس جمهور به وزیر کشور مبنی بر بررسی موضوع و ارایه گزارش به افکار عمومی مثل پرونده های ندا آقا سلطان و زهرا بنی یعقوب و غیره و غیره که هر گز به نتیجه نرسیدند و عاملان آن جنایت ها نه معرفی شدند و نه مجازات.
«این حجم از تولید محتوا و متشنج کردن فضای رسانهای کشور چرا و به چه دلیل رخ میدهد؟» زنده به گور کردن دختران ایران حجت کافی برای اعتراض به عمل کرد گشت ارشاد(در ادبیات راویان روایت دوم، گشت کشتار) دلیل و حجت کافی برای اعتراض است.
هر انسان آزاده ای نسبت به هر ظلمی خاصه اگر ظلم نسبت به ملت صورت بگیرد، باید موضع داشته باشد و از مظلوم دفاع کند. برای همین است که متدینین از اصلاح طلب و اصولگرا نسبت به بازداشت و مرگ مهسا امینی زمانی که تحت کنترل پلیس بوده است را بر انگیخته است.
روال مسبوق دستگاه تبلیغات انکار مساله به قصد پاک کردن صورت مساله است.سپس نسبت دادن آن مساله به نفوذی ها و ضد انقلاب داخلی است. بعد تولید رمز فتنه از حادثه است. بعد پشتیبانی از رمز فتنه توسط ایادی اسراییل و آمریکا و سازمان مجاهدین خلق و دست آخر فتنه گران داخلی به قصد تبرئه آمران و عاملان خطای صورت گرفته است. همین منوال درباره مرگ مهسا امینی مثل افرادی که پیش از این در معرض جنایت واقع گردیده اند، در حال وقوع است و غیره و غیره و غیره.
روبروی بیمارستان کسری مردم را می زنند، در سقز و سنندج مردم را می زنند، در گورستان هم مردم را می زنند، تا مردم باور کنند مهسا را نزدهاند !
روایت سوم:
جامعه به دو شق متعارض و متقابل تقسیم شده است. طرفداران روایت اول. به هر اندازه و مقدار و وزن اجتماعی و فرهنگی و سیاسی که باشند یک طرف ماجرا هستند.
طرفداران روایت دوم، که به اعتراف روایت اولی ها در اکثریت وزن فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی هستند، در طرف دیگر.
با تذکار این نکته که طرفداران هردو روایت در یک طیف قرار دارند که یک سر آن آرام و نجیبانه به موضوع مینگرند و یک سر آن منتهی الیه افراط است.
این متن یک اسکرین شات از مواضع مردم در کشور است .
در صورتی که ملت (یعنی هردو طیف) تعارضشان را به کف خیابان بیاورند، انشقاق ملت رسمیت خواهد یافت و البته که خسارات جبران ناپذیری بجا خواهد گذاشت.
انتهای پیام/د