محمود دولت آبادی نویسندهای ست که پدیده های اجتماعی را با سنجش و تحلیل ارزیابی می کند و لذا برخوردش به این پدیدهها از روی آگاهی و مسئولیت است و قریحه اش تصادفی و پوچ و گاه گیر نیست.
و قریحه یا همان نیروی پندار هنری و نگرش تیز بین از معرفت و تجربهٔ لازم و تفکر فلسفی برخوردار است.
داستان بلند آوسنهٔ بابا سبحان او ، بی شک از بسیاری لحاظ در اوج آفرینش هنری ست.
به فکرم رسید کاش زمانی دربارهٔ روستاهای ایران چنین اثر هنری واقع گرایانهٔ نیرومنذ پدید می آمد ( که البته با نوشتن ده مجلد رمان کلیدر پدید آمد) و شکنجهٔ روحی و جسمی هزاران سالهٔ زن و مرد ایران در تارو پود سنگ شدهٔ نظام سنتی با چهره های حقیقی و آشنا و بی نیرنگ عرضه شود و او.
دولت آبادی با قهرمانانی که معرفی می کند و گذران آنها و گرفتاری حیاتی آنها و اشتغالات آنها و سخن گفتن و منطق و قضاوت آنها ، خوب آشناست و یک نوع دید مستقیم دارد که می تواند هر کسی را در جایش بشناسد و بدون آنکه فلسفه بافی کند ، ژرفای کار را بیرون کشد و بغرنجیهای مختلفی را بگشاید.
داستانهای دولتآبادی از اینرو ، بصورت اسناد زنده افشاء یک مشت نظامات و مقررات ضد انسانی در می آرید که بشر را تا پایهٔ برده و جانور تنزیل می دهد و در تنگنای دوزخی خود ، روح های معصوم و بی دفاع را بحد کشت شکنجه می کند.
این اصالت توصیف ها در نزد دولت آبادی ناشی از آن است که وی آنچه را که واقعا می شناسد ، نه آنچه که تنها می بیند و می پندارد به موضوع داستان سرائی بدل می کند و از اینرو وبه ناگزیر او را در بلندترین قلهٔ داستان نویسی ایران قرار می دهد.
حسین خسروجردی
سیزدهم امرداد 1401 - مشهد
انتهای پیام/د